انذار كند و دستورشان دهد كه در زمين سير كنند و عاقبت مجرمينى كه انبياء را تكذيب كردند و انذار آنان از روز قيامت را به هيچ گرفتند، ببينند، چون نظر و تفكر در عاقبت امر ايشان، آن طور كه خانههاى خرابشان و آباديهاى ويران و خاليشان دلالت مىكند براى صاحب بصيرتى كه بخواهد عبرت بگيرد كافى است.
و اگر در آيه شريفه از تكذيب كنندگان، به مجرمين تعبير فرمود، خواست تا نسبت به مؤمنين كه ترك جرائم گفتهاند لطف فرموده باشد، (بعضى «1» اينچنين گفتهاند).
و ممكن هم هست بگوييم: آيه شريفه، حجتى را بر معاد اقامه كرده، به اين بيان كه منتهى شدن عاقبت امر مجرمين به عذاب انقراض، خود دليل است بر اينكه جرائم و ظلمها اين اثر را در پى دارد كه صاحبش را گرفتار مؤاخذه و عذاب كند و بطور كلى عمل چه احسان و چه ظلم براى صاحبش نگهدارى مىشود، تا روزى طبق آن محاسبه گردد و اگر حساب تمامى اعمال مردم و كيفر آنها- مخصوصا پاداش اعمال صالح- در دنيا واقع نمىشود قطعا نشاه ديگرى هست كه در آنجا واقع خواهد شد و آن نشاه آخرت است.
پس آيه شريفه در معناى آيه" أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ" «2» مىباشد و مؤيد اين بيان، جمله" عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ" است، زيرا اگر مراد، تهديد مكذبين رسالت و تحريف ايشان بود، مناسبتر آن بود كه بفرمايد:
" عاقبة المكذبين"، هم چنان كه قبلا نيز اشاره كرديم.
" وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ" يعنى از اينكه ايشان اصرار بر كفر و انكار مىورزند خيلى غم مخور و حوصلهات سر نرود كه چرا با مكرشان دعوتت را باطل نموده. مردم را از راه خدا باز مىدارند، براى اينكه هر چه مىكنند در حضور خدا مىكنند و نمىتوانند خدا را به تنگ و عجز بياورند، و او به زودى كيفر اعمالشان را مىدهد.
پس، آيه شريفه در اين صدد است كه رسول گرامىاش (ص) را تسليت و دلخوشى دهد و جمله" وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ" عطف تفسير است براى ما قبلش.
" وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ" ظاهرا مراد از" وعد"، وعده به عذاب مجازات است اعم از عذاب در دنيا و آخرت و
(1) روح المعانى، ج 20، ص 16. (2) آيا آنان را كه ايمان آورده و عمل صالح مىكنند مانند فسادانگيزان در زمين قرار مىدهيم؟ و يا با متقيان چون فجار عمل مىكنيم؟. سوره ص، آيه 28.