ترجمه تفسیر المیزان جلد 15

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 15

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن مراتب را مى‏فهماند و مى‏فرمايد كه مشركين در اعلا مرتبه آن محروميتند، پس معناى جمله" بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ" اين است كه علمى بدان ندارند، به گوششان نخورده و معناى جمله" بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها" اين است كه اگر هم خبر قيامت به گوششان خورده و به دلهاشان وارد شده، ليكن يقين بدان نيافته‏اند و درباره آن در شكند و تصديقش نكرده‏اند و معناى اينكه فرمود:" بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ" اين است كه اگر از اعتقاد به قيامت بى بهره شدند.

به اختيار خود نشده‏اند و اصولا مربوط به آنان نيست، بلكه خداى سبحان قلوبشان را از درك آن كور كرده، و در نتيجه ديگر نخواهند توانست آن را درك كنند.

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند: مراد از تدارك علم مشركين، تكامل علم ايشان و رسيدنش به حد يقين است، يعنى علم مشركين به خاطر تكامل حجت‏هاى ما كه بر حقيقت بعث دلالت مى‏كند تكامل يافته است، و اين را از باب استهزاء فرموده، و ليكن به نظر ما اين معنا با دنباله آن كه دو نوبت اضراب مى‏كند- يك بار در شك، و يك بار در كورى آنان- نمى‏سازد.

" وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ" اين آيه شريفه، حجتى را از مشركين حكايت مى‏كند كه بر نبود بعث و قيامت اقامه كرده‏اند و اساس آن بر استبعاد است و حاصلش اين است كه: چگونه ممكن است ما از دل زمين به صورت انسانى تام الخلقه درآييم، همانطور كه الآن هستيم، با اينكه بعد از مردن مى‏دانيم كه همه خاك مى‏شويم و پدرانمان نيز همه خاك شدند؟

و جمله" لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ" حجتى ديگر است از ايشان، كه اساس آن نيز بر استبعاد است و آن اين است كه: اين بعث را قبلا هم انبياى گذشته به ما و به پدران ما وعده دادند و چيز نو ظهورى نيست، بلكه خيلى قديمى است و اگر درست بود و خبرى صادق بود تا به امروز اتفاق مى‏افتاد و مردم گذشته از قبرهايشان برمى‏خاستند، و چون برنخاستند، مى‏فهميم كه جزو خرافاتى است كه گذشتگان آن را درست كرده‏اند، چون آنان خيلى در جعل اوهام و خرافات و شنيدن داستانهاى خرافى علاقه‏مند و حريص بودند.

" قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ" در اين جمله، خداى تعالى دستور مى‏دهد تا مشركين را در برابر انكار بعث، تهديد و

(1) روح المعانى، ج 20، ص 13.

/ 583