صفحهى 243
وجوه را ذكر مىكرديم، نقل نموديم.
و اگر در آيه شريفه در باره صبح و عصر و ظهر، كلمه" حين" را آورد، ولى در خصوص" عشاء- سر شب" اين كلمه را نياورد، بلكه فرمود" عشيا"، از اين جهت است كه كلمه مذكور فعلى از باب افعال از آن مشتق نشده، به خلاف" مساء و صباح و ظهيره" كه" امساء و اصباح و اظهار" از آنها مشتق شده است، و داخل شدن در" مساء و صباح و ظهيره" را مىرساند.- اينطور «1» گفتهاند-.
باقى مىماند خطاب در" حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ و تظهرون- عصر مىكنيد و صبح و ظهر مىكنيد" كه آيا اين خطاب از باب التفات است، و يا نكتهاى ديگر دارد؟ در جواب مىگوييم: نه، از باب التفات نيست، بلكه از باب تعميم خطابى است كه در آغاز سوره متوجه رسول خدا (ص) كرد كه بعد از بيان حقايق، هنگام نتيجه گرفتن رو به همه بشر نموده، و فرموده است حال كه مطلب از اين قرار است، پس براى شما اى گروه بشر ثابت شد كه خدا هنگامى كه شما آدميان داخل عصر و صبح و شب و ظهر مىشويد، منزه است، و در همه آسمانها و زمين ثنايى جميل دارد.
نظير اين تعميم در خطاب، در آيه قبلى بود كه مىفرمود:" و اليه ترجعون- خدا خلقت را آغاز كرده، و آن را اعاده مىدهد، و به سويش بازمىگرديد" و نيز در آيه بعد كه مىفرمايد:" يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ- زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مىآورد، و زمين را بعد از مردنش زنده مىكند، و شما نيز اين طور بيرون مىشويد".
" يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ" ظاهر بيرون آوردن زنده از مرده و به عكس، خلقت موجودات زنده از زمين مرده، و دوباره خاك كردن آنهاست، ولى بعضى «2» آن را تفسير كردهاند به اينكه مؤمن از كافر و كافر از مؤمن خلق مىكند، چون خود خداى تعالى كافر را مرده، و مؤمن را زنده ناميده، و فرموده:
" أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً" «3».
و اما اينكه در آخر فرموده: و زمين را بعد از مردنش زنده مىكند، منظور آن حالتى است
(1) روح المعانى، ج 21، ص 29. (2) روح المعانى، ج 21، ص 30. (3) آيا كسى كه مرده بود پس او را زنده كرديم و برايش نورى قرار داديم. سوره انعام، آيه 122.