ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 254
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 254

معناست؟ آيه" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" «1» جوابگوى آن است.

" ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ"- كلمه" اذا" ى اولى شرطيه، و" اذا" ى دومى فجائيه، (ناگهان) است، كه در جاى" فا" ى جزاء نشسته، و كلمه" من الأرض" متعلق است به كلمه" دعوة" و جمله دومى عطف است بر محل جمله اولى، چون مراد از جمله" ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ ..." بعث و رجوع به سوى خدا است، كه جزء آيات نيست، بلكه جمله‏اى است خبرى كه از امرى خبر مى‏دهد كه قبلا بر آن استدلال كرده، و بعدا نيز استدلال مى‏كند.

و اما اينكه بعضى «2» گفته‏اند:" جمله مذكور بعد از تاويل به مصدر مفرد مى‏شود، و عطف بر" أَنْ تَقُومَ" مى‏گردد، و تقديرش اين است كه:" و من آياته قيام السماء و الأرض بامره ثم، خروجكم اذا دعاكم دعوة من الأرض- يكى ديگر از آيات او قيام آسمان و زمين به امر اوست، و سپس بيرون شدن شما از زمين هنگامى كه شما را بخواند" صحيح نيست. زيرا لازمه‏اش اين است كه: مساله بعث نيز از آيات باشد، و حال آنكه گفتيم جزء آيات نيست، بلكه يكى از اصول سه‏گانه‏اى است كه آيات زمين و آسمان بر آن دلالت مى‏كند، به شهادت اينكه اگر مساله معاد آيت بود، بايد با اين مساله بر اثبات توحيد استدلال شود و چنين استدلالى معقول نيست، و به فرضى هم كه ممكن باشد با يكى از اصول سه‏گانه اعتقادى بر ديگرى استدلال شود، مساله توحيد است كه با آن مى‏توان معاد را اثبات كرد، نه اينكه با معاد توحيد اثبات شود- دقت بفرماييد-.

و از آنجايى كه آيات مذكور در اين فراز يعنى خلقت بشر از خاك، خلقتشان به صورت زوج، اختلاف زبانها و رنگها، خوابيدنشان در شب، و كار و كسبشان در روز، نشان دادن برق به ايشان، و نازل كردن آب از آسمان، همه آياتى بود مربوط به تدبير امر انسان، قهرا جمله" أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ" هم به كمك سياق مربوط به تدبير امور انسانها مى‏شود، و مى‏خواهد بفرمايد: ثبات آسمان و زمين بر وضع طبيعى و حال عاديشان به طورى كه سازگار با زندگى نوع انسانى و مرتبط با آن باشد يكى از آيات اوست، و آن وقت جمله" ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ ..."، مترتب بر آن مى‏شود، ترتبى تاخيرى، و معنايش اين مى‏شود كه: خروج انسانها از زمين بعد از اين قيام است، و وقتى است كه ديگر آسمان و زمين قائم نيستند، يعنى ويران‏

(1) امر او جز اين نيست كه چون چيزى را بخواهد بدو بگويد بباش، و آن چيز بى درنگ موجود شود. سوره يس، آيه 82.

(2) روح المعانى، ج 21، ص 34.