صفحهى 304
مىشود.
و مراد از رحمت خدا بارانى است كه از ابرها فرو مىريزد، ابرهايى كه به وسيله بادها گسترش يافته، و آثار آن عبارت است از هر چيزى كه بر آمدن باران مترتب شود، چون گياه و درخت و ميوه، كه در عين اينكه آثار بارانند آثار حيات يافتن زمين بعد از مردنش نيز هستند.
و لذا در آيه شريفه فرمود:" نظر كن به آثار رحمت خدا، كه چگونه زمين را بعد از مردنش زنده مىكند" كه در اين عبارت باران را رحمت خدا، و كيفيت زنده كردن زمين بعد از مردنش را آثار آن خوانده، پس زنده شدن زمين بعد از مردنش از آثار رحمت خدا است، و نباتات و اشجار و ميوهها از آثار زنده شدن زمين است، با اينكه خود آنها نيز از آثار رحمت هستند، و تدبير، تدبيرى است الهى، كه از خلقت باد و ابر و باران حاصل مىشود.
و در جمله" إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى" كلمه" ذلك" اشاره است به خداى تعالى، كه داراى رحمتى است كه از آثار آن احياى زمين بعد از مردنش مىباشد، و اگر براى اشاره به خداى تعالى كلمه:" ذلك" را كه مخصوص اشاره به دور است به كار برده، به منظور تعظيم بوده، و مراد از" موتى- مردگان" انسان و يا انسان و ساير جانداران است.
و مراد از جمله مذكور فهماندن اين معنا است كه زنده كردن مردگان مثل زنده كردن زمين موات است، چون در هر دو مرگ هست، كه عبارت از اين است كه آثار حيات از چيزى سلب شود، و نيز حيات عبارت از اين است كه چيزى بعد از ساقط شدن آثار حيات از او دوباره اثر حيات به خود بگيرد، و زمين در فصل بهار داراى اثر حيات مىشود، پس در فصل بهار خداوند زمين مرده را زنده كرده، و حيات انسان و حيوان نيز مثل حيات زمين است، و چيزى غير از آن نيست.
خوب، وقتى مىبينيم كه خداى تعالى مىتواند از بين چند چيز مثل هم، يكى را بعد از مردن زنده كند، ديگر چرا نگوييم كه مىتواند آن چند چيز ديگر را نيز بعد از مردن زنده كند؟ با اينكه بنا به قاعده معروف:" حكم الامثال فيما يجوز و ما لا يجوز واحد- حكم چند چيز مثل هم در يكى كه محقق شده با آنكه محقق نشده يكى است". وقتى مىبينيم زمين و نبات مرده را زنده كرده، بى درنگ بايد قبول كنيم كه حيوان و انسان را هم مىتواند زنده كند.
و جمله" وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ" اثبات احياى مذكور است، به بيانى ديگر مىفرمايد: چرا خدا نتواند مردگان را زنده كند؟ با اينكه قدرت او عمومى، و غير محدود، و غير متناهى است، و وقتى قدرت غير متناهى شد شامل احياى بعد از موت نيز مىشود، و گر نه لازم است قدرت مقيد شود و حال آنكه ما آن را مطلق فرض كرديم.