ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 303

حياتشان و حيات حيوانات و گياهان به ايشان رسيده.

" وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ" كلمه" مبلسين" از مصدر" ابلاس" است، و ابلاس به معناى ياس و نوميدى است. و ضمير در" ينزل" به كلمه" ودق" بر مى‏گردد. همچنين ضمير در كلمه" من قبله"،- به طورى كه گفته‏اند «1»- و بنا بر اين كلمه" من قبله" تاكيد جمله" مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ" خواهد بود، و فائده اين تاكيد- باز به طورى كه گفته‏اند «2»- فهماندن سرعت دگرگونى دلها از ياس به خوشحالى است، چون جمله" مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ" بيش از اين نمى‏رسانيد، كه خشكى زدگان قبل از اينكه باران آيد نوميد بودند، و احتمال دارد كه نوميدى آنان مدت زيادى قبل از آمدن باران بوده و كلمه" من قبله" احتمال فاصله زياد را دفع نموده، مى‏رساند در همان يك لحظه قبل نوميد بودند.

و در كشاف گفته كه جمله" من قبله" از باب تكرار، و به منظور تاكيد است، مانند تكرار در آيه" فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها" و معناى تاكيد در دلالت، و معناى تاكيد در قبليت، اين است كه دلالت كند بر اينكه عهد مردم به باران طولانى شده بود، چون مدتها بود باران نديده بودند، در نتيجه نوميديشان از باران در دلهايشان محكم و جايگير شده بود، و بدين جهت وقتى باران را ديدند خوشحالى آن مدت كوتاه به اندازه غم و اندوه آن مدت طولانى بود «3».

و چه بسا گفته «4» شده كه ضمير در جمله" من قبله" به ارسال رياح بر مى‏گردد، و معناى آيه اين است كه:" هر چند قبل از فرستادن باران بر آنان و بلكه قبل از برخاستن باد مايوس و نوميد بودند".

" فَانْظُرْ إِلى‏ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ، كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى‏ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ" كلمه" آثار" جمع اثر است، و اثر به معناى باقى مانده‏اى از چيزى است كه بعد از رفتنش بماند، و به هر بيننده بفهماند كه قبلا چنين چيزى در اينجا بوده، مانند اثر پا، و اثر ساختمان، ليكن به عنوان استعاره در هر چيزى كه متفرع بر چيز ديگرى شود، استعمال‏

(1) مجمع البيان، ج 8، ص 309.

(2) روح المعانى، ج 21، ص 53.

(3) تفسير الكشاف، ج 3، ص 485.

(4) مجمع البيان، ج 8، ص 309.

/ 593