صفحهى 343
نيز توسعه دادن است، و معناى جمله اين است كه:" نعمتهاى ظاهرى و باطنى را بر شما تمام كرد، و توسعه داد". كلمه" نعم" جمع نعمت است، و نعمت در اصل لغت به معناى بناى نوع بوده، ولى استعمالش در هر چيزى كه سازگار آدمى است، و انسان از آن لذت مىبرد، غلبه كرده است، و بيشتر در اين امور استعمال مىشود.
و مراد از نعمتهاى ظاهرى بنا بر اين كه خطاب در آيه به مشركين باشد، حواس ظاهرى، از گوش چشم و اعضاى بدن، و نيز سلامتى و عافيت و رزق طيب و گوارا، و مراد از نعمتهاى باطنى نعمتهاى غايب از حس است، مانند شعور و اراده و عقل.
و اما بنا بر اينكه خطاب به عموم انسانها باشد مراد از نعمتهاى ظاهرى آن نعمتهاى ظاهرى مذكور به اضافه دين خواهد بود، چون دين نيز از نعمتهاى محسوسى است كه امور دنيا و آخرت مردم را نظام مىبخشد.
و مراد از نعمتهاى باطنى باز همان نعمتهاى باطنى مذكور خواهد بود، به اضافه مقامات معنوى كه تنها از راه اخلاص در عمل حاصل مىگردد.
" وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ" در اين آيه به سياق سابق برگشت شده، كه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (ص) مىكرد، و كلمه" مجادله" به معناى بحث و مناظره به منظور غلبه يافتن بر خصم است، و مقابلهاى كه بين" علم" و" هدى" و" كتاب" انداخته، اشاره دارد به اينكه مراد از علم آن حجتهاى عقلى است كه با تحصيل و اكتساب به دست مىآيد، و مراد از هدايت، آن حقايقى است كه خدا از طريق وحى و يا الهام به دل انسان افاضه مىكند، و مراد از كتاب، كتابهاى آسمانى است كه از طريق وحى و نبوت به خدا منتهى و مستند مىشود، و به همين جهت كه مستند به اوست آن را منير و روشنگر توصيف كرد، و اين سه طريق از طرق علم است كه چهارمى برايش نيست.
و بنا بر اين معناى آيه اين مىشود كه: بعضى از مردم بدون هيچ يك از اين سه علم در وحدانيت خدا از حيث ربوبيت و الوهيت مجادله مىكنند، و هيچ حجت قابل اعتمادى ندارند، تنها و تنها مدركشان تقليد است.
" وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا ..."
ضميرهاى جمع همه به كلمه" من" بر مىگردد، كه از لحاظ معنا جمع است، هم چنان كه ضمير مفرد در آيه قبلى نيز به" من" بر مىگشت از لحاظ لفظش، كه مفرد است.
و اگر در جمله" وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ" فرمود پيروى كنيد آنچه را كه خدا