ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 344نازل كرده، با اينكه مىتوانست بفرمايد: پيروى كنيد كتاب و يا قرآن را، براى اين است كه اشاره كند به اينكه دعوت رسول خدا (ص) داراى حجت و برهان است، نه صرف زورگويى و ادعا، براى اينكه نزول اين كتاب مؤيد به حجت نبوت است، پس گويا فرموده:" وقتى دعوت مىشوند به سوى توحيد، توحيدى كه كتاب بر آن دلالت دارد، كتابى كه نزولش از ناحيه خدا قطعى است، در پاسخ چنين و چنان مىگويند".و به عبارتى ديگر، وقتى حقايق و معارف را با دليل در اختيار آنان قرار مىدهند، ايشان در مقابل با تحكم و زور جواب مىدهند، بدون اينكه هيچ حجتى بر گفتار خود ارائه دهند، و آن اين است كه مىگويند: ما پدران خود را بر كيش شرك يافتيم، و ايشان را پيروى مىكنيم." أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ"- يعنى آيا پدران خود را پيروى مىكنند حتى در صورتى كه شيطان ايشان را به وسيله اين پيروى به سوى عذاب آتش دعوت كرده باشد؟ و بنا بر اين، استفهام در آيه انكارى، و كلمه" لو" وصليه، و عطف بر محذوف خواهد بود، و تقدير آن چنين مىشود:" ا يتبعونهم لو لم يدعوهم الشيطان و لو دعاهم؟" يعنى آيا پدران خود را پيروى مىكنند، چه در صورتى كه شيطان ايشان را دعوت نكرده باشد، و چه در صورتى كه دعوت كرده باشد؟و حاصل كلام اين مىشود، كه پيروى وقتى نيكو و بجاست، كه پيروى شدگان بر حق بوده باشند، و اما اگر خود آنان بر باطل بوده باشند، و پيروى آنان پيروان را به شقاوت و عذاب سعير بكشاند، ديگر اين پيروى به جا و صحيح نيست، چون پيروى در پرستش غير از خدا است، و كسى غير از خدا قابل پرستش نيست." وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ" اين جمله استينافى است و احتمال هم دارد كه حال از مفعول" يدعوهم" باشد، و در معناى جمله حاليه ضميرى به ايشان برگردد، كه در اين صورت معناى آيه و ما قبلش اين است كه: آيا حتى اگر شيطان ايشان را دعوت به فلان و فلان كرده باشد، در حالى كه هر كس محسن باشد و روى خود تسليم به سوى خدا كرده باشد نجات يافته، و رستگار است و نيز در حالى كه عاقبت امور به سوى خدا راجع است، پس واجب مىشود كه همو معبود باشد.و اسلام وجه به سوى خدا، به معناى تسليم آن براى اوست، به اين معنا كه انسان با همه وجودش رو به خدا كند. و او را پرستش نمايد، و از ما سواى او اعراض كند، و كلمه