ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 545
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 545

ابليس وعده خود را در باره آنان عملى كرد، او را پيروى كردند، مگر طايفه‏اى از مؤمنان (20).

با اينكه ابليس سلطنتى بر آنان نداشت، بلكه ما مى‏خواستيم مؤمنين به آخرت را، از كسانى كه در باره آن شك دارند متمايز كنيم، و پروردگار تو بر هر چيزى آگاه است (21).

بيان آيات

بيان آيات مربوط به نعمت‏هايى كه خداوند به داوود و سليمان (عليه السلام) موهبت فرموده بود

اين آيات به پاره‏اى از داستانهاى داوود و سليمان، و نعمت‏هايى كه به ايشان موهبت فرموده بود، اشاره مى‏كند، و مى‏فرمايد: چگونه كوه‏ها و مرغان را براى داوود مسخر كرديم، و آهن را در دستش نرم ساختيم، و چگونه باد را در فرمان سليمان در آورديم، كه صبحگاهان مسير يك ماه را مى‏پيمود و عصرگاهان نيز مسير يك ماه را و جن را برايش مسخر كرديم كه هر چه او مى‏خواست از محرابها و تمثالها و غير آن برايش مى‏ساختند. آن گاه داوود و سليمان را دستور مى‏دهد به اينكه به شكرانه اين مواهب عمل صالح كنند. و آن دو بندگانى شكور بودند.

سپس به داستان سبأ اشاره مى‏كند، كه خدا به آنان دو تا بهشت در طرف راست و چپ شهر داده بود، تا با عوايد آنها زندگى مرفهى داشته باشند، ولى به جاى شكر خدا، نعمت او را كفران نموده از اداى شكرش سر باز زدند، و خداوند سيل عرم را به سويشان گسيل داشت، و در نتيجه دو قسمت باغستانهاى راست و چپ محل از بين رفتند و در نتيجه مايه آبادى محلشان از بين رفت، و خود مردم آن چنان متفرق شدند، كه اثرى از ايشان نماند، تنها قصه‏هايى از آنان به جاى ماند، همه اينها به خاطر كفران نعمت، و اعراضشان از شكر بود، و خداوند جز مردم كفران گر را كيفر نمى‏كند.

و وجه اتصال اين داستانها به آيات قبل، كه در باره معاد بحث مى‏كرد، اين است كه خدا مدبر امور بندگان خويش است، ولى از آنجايى كه بندگان او در دنيا فرو رفته در انواع نعمتهاى مادى هستند، لذا معلوم نمى‏شود كه كدام يك شكر منعم خود را بجا آوردند، و كدام يك كفران نمودند، و چون در نشاه دنيا امتيازى بين اين دو طائفه نيست، پس بايد حتما نشاه ديگر باشد، تا در آنجا كفور از شكور ممتاز گردد.

" وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلًا يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ" كلمه" فضل" به معناى عطيه است. و كلمه" اوبى" امر از مصدر تاويب است، و" تاويب" از ماده" أوب- برگشتن" به معنى ترجيع است و در اين جا به معناى چهچه صوت در تسبيح نمودن است، به دليل اينكه در جاى ديگر فرموده:" إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ‏