ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 546

بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْراقِ وَ الطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ" «1».

كلمه" طير" عطف بر محل جبال است، چون كلمه جبال كه در ظاهر مخاطب و منادى است، و به همين جهت به صداى پيش خوانده مى‏شود، در واقع مفعول تسخيرى است كه با همين خطاب صورت گرفته است، و معناى جمله در واقع اين است كه ما با خطاب خود جبال و طير را مسخر او كرديم، و معلوم است كه در اين معنا جبال و طير مفعول تسخيرند، بارى اگر چه جبال را به خاطر حرف ندا با صداى پيش مى‏خوانيم طير را با صداى بالا مى‏خوانيم، چون عطف است بر واقع جبال، كه آن نيز منصوب است.

از همين جا روشن مى‏شود، بطلان قول بعضى از مفسرين كه گفته‏اند: كلمه" اوب" به معناى سير، است. بعضى «2» از مفسرين آيه را چنين معنا كرده‏اند كه: خداوند كوه‏ها را براى داوود مسخر كرده بود، كه هر جا او مى‏رود آنها نيز با او بروند و ما گفتيم كه: كلمه" اوب" به معناى برگشتن است، و مراد اين است كه چون داوود تسبيح مى‏گفت، كوه‏ها و مرغان با وى هم آواز مى‏شدند، نه اينكه با او به راه مى‏افتادند.

" يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ"- اين جمله بيان فضلى است كه خدا به داوود داد، و در اين جمله خطابى كه به كوه‏ها و مرغان شده- كه به آن خطاب مسخر شدند- در جاى تسخير قرار گرفته، و بيان مى‏كند: عطيه‏اى كه ما به داوود داديم اين بود كه با چنين خطابى كوه‏ها و مرغان را مسخر وى كرديم، و اين گونه تعبير از قبيل به كار بردن سبب در جاى مسبب است، و معنايش اين است كه ما كوه‏ها را مسخر او كرديم، تا با او هم آواز شوند، و مرغان را نيز اين آن معنايى است كه از تسخير جبال و طير براى داوود به دست مى‏آيد، هم چنان كه آيه 19 سوره ص كه در بالا نقل شده نيز به آن اشاره مى‏كند.

" وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ"- يعنى ما آهن را با همه صلابت و سختى‏اش براى او نرم كرديم.

" أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِي السَّرْدِ ..."

كلمه" سابغات" جمع سابغة است، كه به معناى زره فراخ است. و كلمه" سرد" به معناى بافتن زره است. و اينكه فرمود:" قَدِّرْ فِي السَّرْدِ- در بافتن زره تقديرى بگير" معنايش اين است كه حلقه‏هاى زره را اندازه‏گيرى كن، تا با هم مناسب شوند. و جمله" ان اعمل ..."

(1) ما كوه‏ها را چنان مسخر كرديم كه شام و صبح با او تسبيح مى‏گفتند و نيز مرغان را كه همه نزدش جمع شده مى‏خواندند. سوره ص، آيه 19

(2) فخر رازى، ج 25، ص 244.

/ 593