ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 563
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 563

در تفسير اين آيه اقوال ديگرى نيز هست.

اقوال ديگر در تفسير و بيان مراد اين آيه شريفه‏

اول «1» اينكه ضمير در" قلوبهم" و در" قالوا" ى دومى به مشركين بر مى‏گردد، نه به ملائكه، و ضمير" قالوا" ى اول، به ملائكه بر گردد، و معنا چنين باشد: تا آنكه فزع از قلوب مشركين زايل شود، آن وقت ملائكه به ايشان مى‏گويند: پروردگارتان چه گفت؟ مشركين در پاسخ به ملائكه مى‏گويند: هر چه گفت حق بود، و خلاصه اعتراف مى‏كنند كه اوامر خدا در دنيا همه حق بود، و ما به ناحق آن را انكار مى‏كرديم.

دوم «2» اينكه ضمير در" قلوبهم" به ملائكه برگردد، و مراد اين باشد كه: ملائكه موكل بر اعمال بندگان، وقتى اعمال را به آسمان مى‏برند، غوغا و سر و صدايى دارند، ملائكه ديگر دچار فزع مى‏شوند، كه نكند قيامت به پا شده، از شدت فزع به سجده مى‏افتند، تا آنكه فزع از دلهايشان زايل شود، و بفهمند كه قيامت قيام نكرده، آن وقت از آورندگان اعمال مى‏پرسند:

پروردگارتان چه گفت؟ مى‏گويند: حق گفت.

سوم «3» اينكه خداى تعالى وقتى رسول گرامى خود (ص) را بعد از فترت تا زمان مسيح مبعوث كرد، جبرئيل را براى آوردن وحى نازل كرد، و اين اولين بار بود كه بعد از چند صد سال گذشتن از زمان مسيح (ع) جبرئيل به زمين نازل مى‏شد، لذا ملائكه خيال كردند كه مقدمات قيام قيامت فرا رسيده، دچار فزع شدند، ناگزير جبرئيل به هر آسمانى كه مى‏رسيد، با گزارش آنچه واقع شده، فزع از دلهاى ملائكه زايل مى‏كرد، و ملائكه آن آسمان سرها بلند كرده، به يكديگر مى‏گفتند: پروردگارتان چه امرى پديد آورده، مى‏گفتند:

حق، يعنى وحى.

چهارم «4» اينكه ضمير مزبور به ملائكه برگردد، و مراد اين باشد، كه: خداى سبحان وقتى به بعضى از ملائكه وحى مى‏فرستاد، آن ملك از شنيدن وحى دچار فزع مى‏شد، و بى اختيار فرياد مى‏كرد، و از عظمت آن آيت به سجده مى‏افتاد، و چون فزع از دلها مى‏رفت، ملائكه از اين ملك مى‏پرسيدند: خدا چه چيز وحى كرده؟ مى‏گفت حق را وحى كرده، و يا از يكديگر مى‏پرسيدند: خدا چه وحى كرده، و مى‏فهميدند آنچه وحى كرده مربوط به انسانها، و ساكنان زمين است، و مربوط به ايشان نيست.

(1) روح المعانى، ج 22، ص 139.

(2 و 3) روح المعانى، ج 22، ص 137.

(4) روح المعانى، ج 22، ص 138.