صفحهى 95
نمىشود، تا از راه گفتگو و مشورت بهانه و عذرى پيدا كنند، و آن را عذر نافرمانى خود، يعنى تكذيب رسولان، و رد دعوت ايشان قرار دهند.
صدر و ذيل آيه مورد بحث به وجوه بسيارى ديگر تفسير شده، كه چون در ايراد آنها فايدهاى نديديم، مسكوت گذاشتنش را بهتر ديديم.
" فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ" حرف" فاء" بر سر اين آيه اين معنا را افاده مىكند كه تا كنون آنچه گفتيم در باره كسى بود كه كفر بورزد، و به سوى خداى سبحان رجوع هم نكند، پس بنا بر اين كسى كه رجوع كند و ايمان بياورد، و عمل صالح انجام دهد، اميد آن هست كه از رستگاران باشد، و كلمه:" عسى"- به طورى كه «1» گفته شده- در اينجا به معناى لغوى كلمه (اميد) نيست، بلكه معناى تحقيق و حتميت را مىرساند، و خداى تعالى خواسته است، طبق رسم و عادت بزرگان بشر سخن بگويد، چون عادت مردان بزرگ اين است كه كارى را كه مىخواهند انجام دهند مىگويند، اميد است انجام دهم، ممكن هم هست همان معناى لغوى يعنى اميدوارى منظور باشد، و خداى تعالى از طرف خود توبهكاران اظهار اميد كرده باشد، كه در اين صورت معناى جمله اين مىشود كه: آنهايى كه توبه كرده و ايمان آورده، و عمل صالح كردند، در انتظار رستگارى باشند.
" وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ، سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ" كلمه" خيرة" به معناى تخير (انتخاب) است، هم چنان كه كلمه" طيرة" به معناى تطير است.
اين آيه چهارمين پاسخ از عذر مشركين است، كه گفتند:" اگر با تو هدايت را پيروى كنيم عرب ما را از سرزمينمان مىربايند"، و متضمن حجتى قاطع است.
توضيح آن، همانا خلقت يعنى صنع و ايجاد همه چيز به خداى تعالى منتهى مىشود، هم چنان كه خودش فرموده" اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ" «2» در نتيجه در عالم هستى هيچ مؤثر حقيقى غير از خداى تعالى وجود ندارد، پس هيچ چيزى كه خداى را مجبور به كارى از كارها كند، وجود ندارد، زيرا چنين چيزى كه فرض كرديم مؤثر است يا مخلوق خدا است، كه هستىاش به او منتهى مىشود در اين صورت وجود آن و همه آثارش مخلوق او است، و معنا
(1) تفسير منهج الصادقين، ج 7، ص 121. (2) خدا آفريننده هر چيز است. سوره زمر، آيه 62.