ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 17 -صفحه : 614/ 229
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 229

و از اين آيه معلوم مى‏شود كه مراد آن جناب از اينكه گفت:" به سوى پروردگارم مى‏روم" رفتن به محلى است خلوت، تا در آنجا با فراغت به حاجت خواهى از خدا و عبادت او بپردازد، و آن محل عبارت بود از سرزمين" بيت المقدس".

و اينكه بعضى «1» گفته‏اند:" مراد از جمله مورد بحث اين است كه من بدانجا مى‏روم كه پروردگارم دستور داده" تفسيرى است كه هيچ شاهد و دليلى بر آن نيست.

و همچنين است اين كه بعضى ديگر گفته‏اند: معنايش اين است كه من به ملاقات پروردگارم مى‏روم، چون شما مرا در آتش مى‏سوزانيد و قهرا من خواهم مرد و بعد از مردن، پروردگارم را ديدار نموده و او مرا به سوى بهشت هدايت مى‏كند.

علاوه بر اين- همانطور كه ديگران هم گفته‏اند- ذيل آيه كه مى‏فرمايد" رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ- خدايا فرزندى از صالحان به من مرحمت فرما" و نيز جمله" فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ- ما او را به فرزندى حليم بشارت داديم" با اين تفسير نمى‏سازد.

" رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ" اين جمله حكايت دعا و فرزند خواستن ابراهيم (ع) از خدا است و معنايش اين است كه ابراهيم گفت:" پروردگارا ..." و آن جناب فرزندى را كه خواست مقيد كرد به اينكه از صالحان باشد.

" فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ" يعنى پس ما او را بشارت داديم به اينكه به زودى فرزندى بردبار روزى او خواهيم كرد. و در اين تعبير اشاره به اين است كه آن فرزند، پسر خواهد بود، و به حد غلامان (جوانان) خواهد رسيد. و اگر آن فرزند را توصيف كرد به" غلام" با اينكه اسماعيل از حد جوانى هم گذشت، و به حد بزرگسالان رسيد، براى اين است كه خواست اشاره كند به آن حالتى كه در آن حالت صفت كمال و صفاى ذات او و حلمش نمايان و شكفته مى‏شود و آن حد جوانى است، و براى همين بود كه گفت:" يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ" و در قرآن كريم هيچ يك از انبيا به وصف حلم ستايش نشده‏اند به جز اين پيغمبر بزرگوار در اين آيه و نيز پدرش ابراهيم (ع) كه در آيه" إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ" «2» او را حليم خوانده.

_______________

(1) روح المعانى، ج 23، ص 126.

(2) همانا ابراهيم بسيار حليم بود و بسيار به درگاه خدا دعا و انابه مى‏كرد. سوره هود، آيه 75.