و اين حالت همان غطايى است كه خداى تعالى مىفرمايد:
در دنيا بر جلو ديدههايشان مىاندازد و به زودى در قيامت آن را از پيش رويشان برمىدارد:
" الَّذِينَ كانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطاءٍ عَنْ ذِكْرِي ... قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً" «1».
و نيز اين معنا را در جاى ديگر كه خطابش در آن به اينگونه افراد است كه در دنيا قرينى از شيطان داشتند، و روز قيامت ايشان را مخاطب به آن مىكند، فرموده:
" لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ... قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ" «2».
" حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ"
كلمه" حتى" غايتى است براى فعل مستمرى كه آيه قبلى بر آن دلالت داشت، يعنى فعل" يعبدونهم". و معناى جمله" يحسبون" اين است كه اين قرينان شيطانى مدام ايشان را از راه خدا باز مىداشتند، و مدام مىپنداشتند كه راه همان است كه ايشان مىپيمايند، تا آنكه مرگ يكى از ايشان برسد. و منظور از اينكه فرمود" تا نزد ما بيايد" روز قيامت است. و ضمير در" جاء" به موصول" من يعش" بر مىگردد، و چون لفظ موصول مفرد بود" جاء" نيز مفرد آمده. و مراد از" مشرقين" مشرق و مغرب است كه در آن جانب مشرق غلبه داده شده.
(1) آنهايى كه ديدگانشان در دنيا در پردهاى بود و ذكر ما را نمىديدند ... بگو آيا مىخواهيد به شما خبر دهيم از كسانى كه در اعمالشان از هر كس ديگر بىبهرهترند؟ كسانى هستند كه عمرشان را در راه حيات دنيا تباه كردند، و مىپنداشتند كه كار خوبى مىكنند. سوره كهف، آيه 101- 104. (2) تو در دنيا از اين نشاه در غفلت بودى، ما پرده غفلت را كنار زديم، اينك امروز ديدگانت تيزبين و خيره شده است ... قرينش در پاسخ مىگويد: پروردگارا من او را به طغيان نكشيدم، بلكه او خودش در بيراههاى دور از راه بود. سوره ق، آيه 22- 27.