و از ظاهر جمله" أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ" بر مىآيد كه" اقتران" به معناى" تقارن" است (در نتيجه" مقترنين" به معناى" متقارنين" مىباشد) هم چنان كه كلمه" استباق" به معناى" تسابق" و كلمه" استواء" به معناى" تساوى" مىباشد. و منظور از" آمدن ملائكه با موسى (ع) در حالى كه مقترن باشند" اين است كه ملائكه همراه او بيايند و رسالت او را تصديق كنند. و اين كلمه از سخنانى است كه در قرآن كريم از زبان تكذيب كنندگان رسولان مكرر آمده، مانند اينكه گفتند:" لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً" «1».
" فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ" يعنى فرعون با اين سخنان عقول قوم خود را دزديد و فريبشان داد. و بقيه الفاظ آيه- روشن است.
" فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ"
كلمه" آسفوا" از مصدر" ايساف" است، كه به معناى خشمگين كردن ديگرى است. و معناى آيه چنين است: بعد از آنكه با فسوق خود ما را به خشم در آوردند، از ايشان انتقام گرفتيم و همهشان را غرق كرديم. البته اين نكته را بايد در نظر داشت كه خشم در خداى تعالى به معناى اراده عقوبت است.
" فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ"
كلمه" سلف" به معناى متقدم است، و ظاهرا مراد از" سلف بودنشان براى ديگران" اين است كه قبل از ديگران داخل آتش مىشوند. و مراد از اينكه" مثل باشند براى ديگران" اين است كه ديگران سرنوشت آنان را مثل بزنند و از آن عبرت بگيرند، و ظاهر مثل بودن فرعونيان براى مردم اين است كه اقوام ديگر اگر اهل عبرت باشند و پند بپذيرند از سرگذشت آنان پند بگيرند.
(1) چرا فرشتهاى بر او نازل نشد تا همه جا با او باشد و چون او نذيرى باشد. سوره فرقان، آيه 7.