ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 18 -صفحه : 590/ 270
نمايش فراداده

و اين تفسير بد نيست، و ليكن با گفتارى كه در ذيل از ايشان نقل مى‏كند كه‏ گفته‏اند" وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ" نمى‏سازد، چون بنا بر قول به تناسخ ديگر هلاكتى در كار نيست، مگر اينكه آن را چنين توجيه كنيم كه مرادشان از هلاك كردن دهر اين است كه دهر وسيله‏اى است كه فرشته موكل بر مرگ از آن استفاده نموده، هر كسى را بخواهد به آن وسيله مى‏ميراند.

و نيز اشكال ديگرى كه در اين توجيه است اين است كه با حجتى كه بعدا از ايشان نقل كرده كه گفته‏اند" ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ" نمى‏سازد، چون ظاهر اين كلام اين است كه گويندگان آن معتقد بوده‏اند كه پدرانشان به كلى معدوم شده‏اند، و ذواتشان باطل گشته.

البته در معناى آيه وجوه ديگرى نيز آورده‏اند كه قابل اعتناء نيست، مثل اينكه بعضى «1» از ايشان گفته‏اند:

معناى آيه اين است كه: ما قبل از اينكه روح در كالبدمان دميده شود مردگانى بوديم، و سپس هنگامى كه روح در كالبد ما دميده شد زنده شديم. و اين آيه همان را مى‏گويد كه آيه" وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ" «2» آن را خاطرنشان مى‏سازد.

و بعضى «3» ديگر گفته‏اند: مراد از" حيات" بقاء نسل است كه مجازا آن را حيات خوانده، و معنايش اين است كه ما مى‏ميريم و نسل ما باقى مى‏ماند- و وجوهى ديگر از اين قبيل.

" وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ"

- يعنى اينكه گفته‏اند" ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا" كه منظورشان از آن انكار معاد بود، سخنى است بدون علم، و تنها پندارى است كه پنداشته‏اند، به دليل اينكه هيچ دليلى بر نفى معاد ندارند با اينكه ادله بسيارى بر ثبوت آن هست.

" وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ ما كانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ" اين آيه شريفه مى‏خواهد همان مضمون جمله قبلى را كه مى‏گفت" انكار معاد و منحصر كردن زندگى به زندگى دنيا سخنى است بدون دليل از مشركين" تاكيد كند.

و مراد از" آيات بينات" آياتى است كه مشتمل بر حجت‏هايى بر اثبات معاد است، و بينات بودن آن حجت‏ها، همان روشن بودن دلالت آنها بر ثبوت معاد است، به طورى كه ديگر شكى باقى نمى‏گذارد. و اگر جمله" ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ" را حجت مشركين‏ خوانده، و فرموده: حجتى بر انكار معاد نداشتند، مگر اين جمله، با اينكه جمله مزبور حجت نيست، بلكه صرف پيشنهاد است، آن هم پيشنهادى گزاف و غير منطقى (چون به عنوان حجت بر ثبوت معاد اقامه شده) از اين باب بوده كه خواسته است بفهماند: همه حرفهايشان نظير اين حرف، غير منطقى است.

(1) روح المعانى، ج 25، ص 153.

(2) مرده بوديد خداوند زنده‏تان كرد. سوره بقره، آيه 28.

(3) روح المعانى، ج 25، ص 153.