اشكالى كه در سه وجه اخير است اين است كه منظور از آيه را نهى از تقدم بر رسول خدا دانستهاند، و حال آنكه در آيه نهى فرموده از تقدم بر خدا و بر رسول خدا، و ظاهرا خواستهاند بگويند آوردن كلمه" اللَّه" در آيه شريفه تنها جنبه تشريف دارد، مثل اينكه مىگويى:" أعجبنى زيد و كرمه- مرا به شگفت آورد زيد و كرامت او" پس آوردن نام خدا قبل از نام رسول خدا تنها براى اين است كه اشاره كند به اينكه سبقت جستن به رسول خدا (ص) سبقت جستن بر خدا هم هست.
و شايد دقت در آنچه ما در تفسير آيه گفتيم، خواننده را باز بدارد از اينكه يكى از اين وجوه را بپذيرد.
" وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ"
- در اين جمله بندگان را امر به تقوى مىكند، و چون موقف بنده موقف پيروى و عبوديت است، و انسان جز ظرف عبوديت ظرفى ديگر ندارد، لذا تقوى را مطلق آورد و نفرمود از چه چيز بپرهيزيد.
و جمله" إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ" نهى از تقدم و امر به تقوى را تعليل مىكند، مىفرمايد از خدا بترسيد، و اين امر را اطاعت و آن نهى را امتثال كنيد، و با زبان سر و با زبان سر بر خدا و رسولش تقدم مجوييد، كه خدا سخنان شما را مىشنود و از اعمال ظاهر و باطن شما خبر دارد.
" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ ..."
منظور از اينكه مىفرمايد: صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللَّه مكنيد، اين است كه وقتى با آن جناب صحبت مىكنيد، صدايتان بلندتر از صداى آن جناب نباشد، چون- به طورى كه گفتهاند «1»- دو عيب در اين عمل هست: يا منظور شخصى كه صداى خود را بلند مىكند اين است كه توهينى به آن جناب كرده باشد، كه اين كفر است. و يا منظورى ندارد و تنها شخصى بى ادب است كه رعايت مقام آن جناب را نمىكند، و اين خلاف دستور است، چون مسلمانان دستور دارند آن جناب را احترام و تعظيم كنند.
مىفرمايد:" وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ" با آن جناب آن طور كه با يكديگر صحبت مىكنيد داد و فرياد مكنيد، چون رعايت احترام و تعظيم آن جناب اقتضاء دارد در هنگام تخاطب گوينده صدايش كوتاهتر از صداى آن حضرت باشد. پس به طور كلى، با صداى بلند صحبت كردن فاقد معناى تعظيم است، و با بزرگان به صداى بلند صحبت كردن. نظير مردم عادى، خالى از اسائه ادب و وقاحت نيست.
(1) مجمع البيان، ج 9، ص 130.