يعنى الى الابد اين عمل، عمل آن عامل است، پس به همين جهت اگر در ظرف قيامت عمل به صورت آتش جلوه كند، تا ابد به جان عامل خود مىافتد، و اگر هم بگوييم تقدير كلام" انما تجزون جزاء ما كنتم تعملون" است، باز هم اين ملازمه صحيح است، و معنايش اين است كه ما از جايى ديگر آتش نياوردهايم، و اين آتش جزاى اعمال شما و آثار همان كارهايى است كه مىكرديد.
" إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ" كلمه" جنت" به معناى بستانى است كه درختان، آن را پوشانده باشد.
(چون از ماده" جن" گرفته شده كه به معناى ستر است)، و كلمه" نعيم" به معناى نعمت بسيار است.
و معناى آيه اين است كه:
مردم با تقوا و آنها كه در زندگى از خدا پروا دارند در روز قيامت در بستانها سكونت مىكنند، و نعمتى فراوان بر آنان احاطه دارد.
" فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ" كلمه" فاكهه" كه" فاكهين" از آن گرفته شده، به معناى مطلق ميوه است.
و بعضى «1» گفتهاند:
به معناى همه ميوهها، به جز انگور و انار است، وقتى گفته مىشود" فلان تفكه و يا فلان فكه" هم معنايش اين است كه ميوه را به يكديگر دادند، و هم اين است كه آن را تناول كرد، و در آيه شريفه به هر دو معنا تفسير شده.
بعضى «2» گفتهاند:
يعنى اهل بهشت با يكديگر در باره نعمتهايى كه خداى تعالى به ايشان داده با هم گفتگو مىكنند.
و بعضى «3» ديگر معنا كردهاند به اينكه:
ميوه و فاكهههايى را كه خدا به ايشان داده مىگيرند.
بعضى «4» هم گفتهاند:
معنايش اين است كه:
از آن احسانها كه پروردگارشان به ايشان مىكند لذت مىبرند. و برگشت اين معنا به همان معناى اول است.
بعضى «5» هم گفتهاند:
معنايش اين است كه:
از آن چه خدا به ايشان داده شگفتى مىكنند. كه شايد برگشت اين هم به معناى دوم باشد.
و اگر كلمه" ربهم" را در جملهاى كوتاه دوباره آورد، براى اين است كه بفهماند پروردگارشان به ايشان عنايتى دارد.
(1 و 2 و 3) مفردات راغب، ماده" فكه". (4) تفسير كشاف، ج 4، ص 410. (5) تفسير قرطبى، ج 17، ص 165.