و معناى آيه شريفه بنا بر اينكه منظور از وجه اسم بوده باشد، و با در نظر گرفتن اينكه بقاى اسم يعنى آن ظهورى كه اسم لفظى، از آن حكايت مىكند فرع بقاى مسمى است چنين مىشود:
" و پروردگارت- عز اسمه- با همه جلال و اكرامش باقى مىماند، بدون اينكه فناى موجودات اثرى در خود او و يا دگرگونى در جلال و اكرام او بگذارد".
و بنا بر اينكه مراد از وجه خدا هر چيزى باشد كه ديگران رو به آن دارند كه قهرا مصداقش عبارت مىشود از تمامى چيزهايى كه به خدا منسوبند، و مورد نظر هر خداجويى واقع مىگردد، مانند انبيا و اولياى خدا و دين او و ثواب و قرب او و ساير چيزهايى كه از اين قبيل باشند معناى آيه چنين مىشود:
" همه زمينيان فانى مىگردند، و بعد از فناى دنيا آنچه نزد او است و از ناحيه او است، از قبيل انواع جزا و ثواب و قرب به او باقى مىماند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:
" ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ" «1».
در سابق هم در تفسير آيه شريفه" كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ" «2»، مطالبى گفتيم كه به درد اينجا هم مىخورد.
" يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ" منظور از درخواست تمامى آسمانيان و زمينيان درخواست به زبان نيست، بلكه درخواست به احتياج است، چون احتياج خودش زبان است، و معلوم است كه موجودات زمين و آسمان از تمامى جهات وجودشان، محتاج خدايند، هستيشان بسته به خدا، و متمسك به ذيل غناى وجود اويند، هم چنان كه فرمود:
" أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ" «3» و نيز در اينكه منظور از درخواست، درخواست زبانى نيست، بلكه درخواست حاجتى است، فرموده:
" وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ"«4»، «5».
(1) هر چه نزد شما است فانى مىگردد، و هر چه نزد خدا است باقى مىماند. سوره نحل، آيه 96. (2) سوره قصص، آيه 88. (3) همه شما محتاج خداييد، و تنها كسى كه محتاج كسى نيست خداست. سوره فاطر، آيه 15. (4) از هر چه كه درخواست كرديد به شما داد. سوره ابراهيم، آيه 34. (5) چون ما سراپاى وجودمان حاجت است، و اين حوايج را با زبان سر از خدا نخواستيم، از او چشم و گوش و كبد و معده و چه و چه نخواسته بوديم، پس منظور از اين سؤال، سؤال به زبان حاجت است، و معناى آيه سوره ابراهيم اين است كه از هر چه محتاج بوديد چيزى و مقدارى به شما داد." مترجم".