ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 181
نمايش فراداده

در بين همه أقوالى كه ملاحظه كرديد ممكن است بگوييم اين قول بهتر است، چون آيه شريفه‏ " لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ" «1» هم اشعارى بدان دارد، البته آن طور كه ما تفسيرش كرديم اين اشعار را دارد.

وصف آن دو بهشت‏

" ذَواتا أَفْنانٍ" كلمه" ذواتا" تثنيه ذات (داراى) است، و در خصوص كلمه" افنان" دو احتمال هست يكى اينكه جمع" فن" باشد كه معناى نوع را مى‏دهد، و معناى جمله اين است كه:

آن دو بهشت داراى انواعى از ميوه‏ها و ساير لذاتند.

و يكى ديگر اينكه جمع" فنن" يعنى شاخه تر و نرم باشد، كه در اين صورت معناى جمله اين مى‏شود كه:

آن دو بهشت داراى درختانى نرم هستند.

" فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ" در اين جمله كلمه" عينان" نكره و بدون الف و لام و بدون توضيح آمده، تا دلالت كند بر عظمت امر آن دو چشمه كه در آن دو بهشت است.

" فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ" يعنى در آن دو بهشت از هر ميوه‏اى دو زوج هست، و منظور از" دو زوج" دو صنف است.

و بعضى «2» از مفسرين در باره اين دو صنف ميوه گفته‏اند:

يك صنف از آن ميوه‏هايى است كه آن را مى‏شناسند، چون آنها را در دنيا ديده بودند، و صنف ديگرى هست كه آن را نمى‏شناسند، چون در دنيا نبوده و نديده بودند. بعضى «3» ديگر وجوهى ديگر گفته‏اند ولى در خود آيه شريفه هيچ دليلى بر هيچ يك از آن وجوه نيست.

" مُتَّكِئِينَ عَلى‏ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ ..."

كلمه" فرش"- به ضمه فاء و راء- جمع فراش است، و كلمه" بطائن" جمع بطانه است، كه به معناى باطن و جوف هر چيز است، در مقابل آن ظهائر كه جمع ظهاره است به معناى ظاهر و سطح بيرونى آن است. (و لذا آستر جامه را بطانه و رويه آن را ظهاره مى‏گويند)، و كلمه" استبرق" به معناى پارچه ابريشمين درشت‏باف است.

(1) مؤمنان هر چه بخواهند در بهشت دارند، ولى ما اضافه هم مى‏دهيم. سوره ق، آيه 35.

(2 و 3) روح المعانى، ج 27، ص 117.