ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مجمع البيان مى‏گويد:

اگر در آيه شريفه بطانه يعنى آستر فراش را نام برد، و از ظهاره يعنى رويه آن نامى نبرد، براى اين بود كه معمولا آستر جامه و فراش پست‏تر است از رويه آن، و وقتى فراشى آسترش از ابريشم باشد هر كسى مى‏فهمد كه رويه آن گرانبهاتر و
ما فوق استبرق است (مثلا حرير است يعنى جامه‏اى ابريشمين ريزبافت) «1».

" وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ"- كلمه" جنى" به معناى ميوه رسيده‏اى است كه وقت چيدنش شده باشد، و كلمه" دان" (كه در اصل دانى بوده) اسم فاعل از مصدر" دنو"- با ضمه دال و نون و تشديد واو- است، كه به معناى نزديكى است، پس دانى يعنى نزديك، و معناى جمله اين است كه ميوه‏هاى چيدنى درختان بهشتى نزديك و در دسترس است.

" فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ ..."

ضمير جمع مؤنث به فراشها بر مى‏گردد، و معنايش اين است كه:

در آن بسترها همسرانى چنين و چنان هستند. بعضى «2» هم احتمال داده‏اند ضمير مذكور به جنان يعنى جنت‏ها برگردد، هر چند كلمه جنان قبلا در سخن نيامده بود، ولى وقتى براى هر يك از اولياى خدا دو تا جنت باشد، قهرا در آخرت جنت‏هاى بسيارى خواهد بود، پس به اين قرينه مى‏شود ضمير جمع به آن برگردانيد، و كلمه" طرف" به معناى كاسه چشم است، و مراد از" كوتاهى طرف" اين است كه:

همسران بهشتى به شوهران خود اكتفاء مى‏كنند، و چشم داشتى به ديگران ندارند.

" لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ"- كلمه" طمث" كه فعل" لم يطمث" از آن مشتق شده، به معناى ازاله بكارت و نكاحى است كه با خونريزى همراه باشد.

و معناى آيه اين است كه:

حوريان بهشتى دست نخورده‏اند، و قبل از همسران هيچ جن و انسى ازاله بكارت از ايشان نكرده.

" كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ" همسران نامبرده در صفاى رنگ و بهاء و تلألؤ چون ياقوت و مرجانند، (لبها چون ياقوت و چهره چون مرجان).

" هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ" اين استفهام انكارى است، و مى‏خواهد احسانى را كه خدا با دادن دو بهشت به اولياى خود كرده بود و نعمت‏هاى گوناگونى كه در آن بهشت‏ها قرار داده بود تعليل كند، و بفرمايد علت اين احسانها آن بود كه ايشان نيز اهل احسان بودند، يعنى با ترس از مقام پروردگارشان هر چه مى‏كردند احسان بود.

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 208.

(2) روح المعانى، ج 27، ص 118.

/ 676