ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 203
نمايش فراداده

بيان آيات‏

اين آيات حال و وضعى كه هر يك از آن سه طايفه در قيامت دارند شرح مى‏دهد.

موارد استعمال كلمه" قرب" و معناى تقرب به خدا و اينكه مقربون بلند مرتبه‏ترين طبقات اهل سعادتند

" أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ" اشاره با كلمه" اولئك" به سابقين است، و جمله" اولئك المقربون" مبتدا و خبر، و جمله‏اى استينافى و ابتدايى است و ربطى به ما قبل ندارد.

ولى بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند:

جمله مذكور كه مركب از مبتدا و خبر است، خود خبرى است براى كلمه سابقون.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند:

" اولئك" مبتدا، و مقربون صفت آن، و خبرش جمله" فى جنات النعيم" است، (بنا بر اينكه مبتدا و خبر باشد معنايش اين مى‏شود كه اينان مقربان درگاه خدايند، و در جنات نعيم هستند، و بنا بر وجه دوم معنايش اين مى‏شود كه سابقون همين مقربين هستند كه در جنات نعيمند. و بنا بر وجه سوم معنايش اين مى‏شود كه اين مقربين در جنات نعيمند)، ولى از اين سه احتمال اولين وجه از نظر سياق كه نخست مردم را سه قسم مى‏كند، و سپس مال كار هر يك را به تفصيل شرح مى‏دهد سازگارتر و موجه‏تر است «3».

و مساله قرب و بعد دو معناى نسبى هستند كه اجسام به حسب نسبت مكانى به آن دو متصف مى‏شوند، (مى‏گوييم فلان چيز به ما نزديك و آن ديگرى از ما دور است)، ولى در استعمال آن توسعه‏اى داده، در زمان و غير زمان هم استعمال كرده‏اند، مثلا مى‏گويند فردا به امروز نزديك‏تر است تا پس فردا، و يا مى‏گويند عدد چهار به عدد سه نزديك‏تر است تا عدد پنج، و يا رنگ سبز به رنگ سياه نزديك‏تر از رنگ قرمز است، و باز توسعه بيشترى به استعمال آن داده، از اجسام و جسمانيات تجاوز كرده معانى و حقايق را هم با آن دو توصيف كرده‏اند (مثلا فرموده‏اند مسلمان بخيل دورتر از كافر سخى است به نجات، و به عكس كافر سخى نزديك‏تر به نجات است از مسلمان بخيل).

حتى كلمه" قرب" در مورد خداى تعالى به خاطر احاطه‏اى كه به هر چيز دارد، استعمال شده، خود خداى تعالى فرموده:

" وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ" «4» و يا فرموده:

(1 و 2) تفسير ابى السعود، ج 8، ص 190.

(3) چون گفتيم از جمله مورد بحث شروع به تفصيل مال كار هر يك از آن سه طايفه شده، پس بايد جمله را استينافى و ابتدايى گرفت، كه وجه اول هم همين است، به خلاف وجه دوم كه جمله را خبر براى مبتدايى مى‏گرفت، كه در فراز قبل قرار داشت، و به خلاف وجه سوم كه آن نيز جمله را تتمه مطلبى مى‏گرفت كه گويا قبلا آغاز شده." مترجم".

(4) و چون بندگانم سراغ مرا از تو مى‏گيرند من نزديكم. سوره بقره، آيه 186.