" وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ" در مجمع البيان مىگويد:
كلمه" حنث" به معناى شكستن عهد و پيمان مؤكد به سوگند است، و اصرار در شكستن چنين عهدى به اين است كه:
به اين عمل ناستوده هم چنان ادامه دهد، و به هيچ وجه دست از آن برندارد «1».
و شايد اين معنا از سياق استفاده بشود كه اصرار بر حنث عظيم عبارت است از اينكه استكبار از پرستش و بندگى پروردگار خود دارند، عبادتى كه بر حسب فطرت بر آن پيمان بسته بودند، و در عالم ذر بر طبق آن ميثاق داده بودند، و در عين سپردن چنين پيمانى فطرى غير پروردگار خود را اطاعت كنند، و اين پيمان شرك مطلق است.
بعضى «2» هم گفتهاند:
اصلا كلمه" حنث" به معناى گناه عظيم است، و اگر با اين حال كلمه مذكور را به وصف عظيم توصيف كرده، با اينكه عظيم در معناى خود كلمه خوابيده، براى مبالغه است، و منظور از حنث عظيم شرك به خدا است.
بعضى «3» ديگر گفتهاند:
حنث عظيم به طور كلى به معناى هر گناه كبيره است.
بعضى «4» هم گفتهاند:
سوگند خوردن بر اين ادعا است كه قيامت دروغ است، و اين سوگند در آيه شريفه" وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ" «5» حكايت شده مىفرمايد:
مشركين سوگندهاى غلاظ و شدادى به خدا مىخورند كه خدا مردگان را زنده نمىكند، ولى لفظ آيه مورد بحث مطلق است، نه از آن خصوص عهدشكنى متبادر است، و نه شرك به خدا، و نه گناهان كبيره، و نه سوگند بر نبودن معاد، و چون آيه مطلق است پس با احتمال ما بهتر مىسازد كه گفتيم:
عبارت است از اطاعت غير خدا كه اين نيز مطلق است و شامل همه آن احتمالات مىشود.
" وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ" سخنى است از منكرين معاد كه ريشه و اساسى به جز استبعاد ندارد، و به همين علت استبعاد حشر خود را با حشر پدران خود تاكيد كردند، چون حشر پدران پوسيده به نظر آنان بعيدتر است، و تقدير كلام" او آباؤنا الاولون مبعوثون" است، يعنى آباء و پدران گذشته ما نيز مبعوث مىشوند؟
(1) مجمع البيان، ج 9، ص 220. (2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 27، ص 144. (5) سوره نحل، آيه 38.