ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 258
نمايش فراداده

و همچنين مساله ظاهريت و باطنيت خداى تعالى به حسب مكان نيست- به همان بيانى كه در اوليت و آخريت گفتيم- بلكه خداى تعالى به نفس ذات متعاليه‏اش بر هر چيزى كه فرض شود سبقت دارد، و به نفس ذاتش از هر امرى كه آخر فرض شود مؤخر است، و به همين معنا ظاهر و باطن است و زمان (و مكان) مخلوق او و متاخر از او است.

و در الدر المنثور است كه ابو الشيخ (در كتاب عظمت) از ابن عمر و ابو سعيد از رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمود:

ناگزير مردم از شما در باره خدا چيزهايى مى‏پرسند تا برسند به اينكه بپرسند:

اين خدا كه شما مى‏گوييد قبل از هر چيز بوده، قبل از او چه بوده؟

اگر سؤالشان به اينجا منتهى شد، بگوييد:

او قبل از هر چيز اول بوده، و نيز بعد از هر چيز آخر است، پس ديگر چيزى بعد از او نخواهد بود، و او ظاهر و ما فوق هر چيزى، و باطن و نهان‏تر از هر نهان است، و او به هر چيز دانا است «1».

شرح روايتى راجع به علم خداوند

و در توحيد به سند خود از ابو بصير روايت كرده كه گفت:

از امام صادق (ع) شنيدم مى‏فرمود:

همواره خداى عز و جل پروردگار ما بوده، و علم ذات او بود، بدون اينكه معلومى داشته باشد، و بعد از آنكه موجودات را آفريد آن وقت علمش بر آن مخلوقات تعلق گرفت، و علمش داراى معلوم شد «2».

(1) الدر المنثور، ج 6، ص 171.

(2) توحيد صدوق، ص 139.