اين آيات سهگانه كه از جمله" ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ" شروع مىشود، و در جمله" الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ" ختم مىگردد، به طورى كه ملاحظه مىفرماييد مردم را به انفاق و مبارزه با بخل و امساك دعوت و تشويق مىكند، و مىخواهد تا مردم از اندوه بر آنچه از ايشان فوت مىشود و شادى به آنچه به ايشان مىرسد زهد بورزند، براى اينكه امور از ناحيه خدا مقدر است، و قضايش از ناحيه او رانده شده، و در كتابى نوشته شده، كتابى كه هر چيزى را قبل از قطعى شدنش نوشته است.
در الدر المنثور در ذيل آيه" أَ لَمْ يَأْنِ" آمده كه:
ابن مبارك، عبد الرزاق و ابن منذر از اعمش روايتى آوردهاند كه گفت:
وقتى اصحاب رسول خدا (ص) به مدينه آمدند، و از زندگى مرفهى كه در مكه داشتند به يك زندگى فلاكتبارى دچار گشته، در نتيجه نسبت به پارهاى وظايف سست شدند، در اين آيه مورد عتاب قرار گرفتند، كه مگر وقت آن نشده كسانى كه ايمان آوردهاند دلهايشان براى ذكر خدا نرم شود «1».
اين روايت معتدلترين روايات وارده در شان نزول سوره است، و گرنه روايتى ديگر از ابن مسعود نقل شده كه گفت:
بين اسلام ما و بين عتابى كه خدا با آيه" أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ" به ما كرد بيش از چهار سال فاصله نشد «2».
از ظاهر اين روايت برمىآيد كه اين سوره در مكه نازل شده.
و باز در معناى آن روايتى است كه نقل شده مشعر بر اينكه عمر بعد از نزول اين سوره مسلمان شد «3». كه اين نيز دلالت دارد بر اينكه سوره در مكه نازل شده، چون اسلام عمر در مكه بود، ليكن خواننده توجه فرمود كه سياق آيات سوره به هيچ وجه با نزول آن در مكه سازگار نيست، و ممكن است روايت ابن مسعود را حمل كرد بر اينكه خصوص آيه" أَ لَمْ يَأْنِ ..."، و يا آن آيه و آيه بعدش در مكه نازل شده، و بقيه در مدينه.
(1 و 2) الدر المنثور، ج 6، ص 175. (3) روح المعانى، ج 27، ص 164.