بعضى «1» از مفسرين گفتهاند:
" لا" در" لئلا" زايده است، و ضمير در جمله" يقدرون" به اهل كتاب بر مىگردد، و معناى آيه چنين است كه:
اگر ما به مؤمنين آن وعدهها را داديم، براى اين بود كه اهل كتاب كه معتقدند و مىگويند:
اگر مؤمنين ما به كتاب اسلام ايمان بياورند دو اجر دارند، و اگر نياورند يك اجر (پس واجب نيست ايمان بياورند)، بدانند كه در اشتباهند، و اگر به كتاب اسلام ايمان نياورند دستشان به هيچ جا بند نيست، و به هيچ فضلى از خدا دست نمىيابند، اين گفته آن مفسر است، ليكن اينطور معنا كردن، لقمه را از پس گردن به دهان بردن است.
" وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ"- اين قسمت از آيه عطف است بر جمله" ان لا يعلم"، و معنايش اين است كه:
اگر ما آن وعدهها را داديم، براى اين بود كه چنين و چنان شود، و نيز براى اين بود كه فضل به دست خدا است و خدا داراى فضلى عظيم است.
البته در آيه شريفه اقوال و احتمالات ديگرى نيز هست، كه در نقل و بحث پيرامون آنها فايدهاى نيست.
از جوامع الجامع نقل كردهاند كه گفته است:
جبرئيل ميزان را نازل كرد و آن را به نوح (ع) داده گفت:
به قوم خود دستور بده اجناس خود را با اين وزن كنند «2».
و در احتجاج از على (ع) روايت كرده كه در حديثى فرمود:
معناى انزال در جمله" وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ" خلقت است، پس معناى جمله اين است كه:
ما آهن را خلق كرديم، (نه اينكه از آسمان نازل كرده باشيم) «3».
و در مجمع البيان از ابن مسعود روايت كرده كه گفت:
من در پشت سر رسول خدا (ص) سوار بر الاغ بودم، به من فرمود:
اى ابن ام عبد!
هيچ مىدانى بنى اسرائيل مساله رهبانيت را از كجا بدعت كردند؟
عرضه داشتم:
خدا و رسولش بهتر مىدانند.
فرمود:
سلاطين جور بعد از عيسى (ع) بر آنان مسلط شدند، و معصيتها را رواج دادند، اهل ايمان به خشم آمده با آنان به جنگ برخاستند، و در آخر شكست خوردند و اين كار سه نوبت صورت گرفت، و در هر سه نوبت شكست نصيب آنان شد، و در نتيجه از مؤمنين به جز عدهاى اندك نماند.
(1) روح المعانى، ج 27، ص 193. (2) جوامع الجامع، ص 463. (3) احتجاج، ج 1، ص 372، طبع نجف اشرف.