ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 304
نمايش فراداده

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند:

" لا" در" لئلا" زايده است، و ضمير در جمله" يقدرون" به اهل كتاب بر مى‏گردد، و معناى آيه چنين است كه:

اگر ما به مؤمنين آن وعده‏ها را داديم، براى اين بود كه اهل كتاب كه معتقدند و مى‏گويند:

اگر مؤمنين ما به كتاب اسلام ايمان بياورند دو اجر دارند، و اگر نياورند يك اجر (پس واجب نيست ايمان بياورند)، بدانند كه در اشتباهند، و اگر به كتاب اسلام ايمان نياورند دستشان به هيچ جا بند نيست، و به هيچ فضلى از خدا دست نمى‏يابند، اين گفته آن مفسر است، ليكن اينطور معنا كردن، لقمه را از پس گردن به دهان بردن است.

" وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ"- اين قسمت از آيه عطف است بر جمله" ان لا يعلم"، و معنايش اين است كه:

اگر ما آن وعده‏ها را داديم، براى اين بود كه چنين و چنان شود، و نيز براى اين بود كه فضل به دست خدا است و خدا داراى فضلى عظيم است.

البته در آيه شريفه اقوال و احتمالات ديگرى نيز هست، كه در نقل و بحث پيرامون آنها فايده‏اى نيست.

بحث روايتى

رواياتى در باره ميزان، انزال حديد، بدعت رهبانيت در نصرانيت، انفاق و ...

از جوامع الجامع نقل كرده‏اند كه گفته است:

جبرئيل ميزان را نازل كرد و آن را به نوح (ع) داده گفت:

به قوم خود دستور بده اجناس خود را با اين وزن كنند «2».

و در احتجاج از على (ع) روايت كرده كه در حديثى فرمود:

معناى انزال در جمله" وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ" خلقت است، پس معناى جمله اين است كه:

ما آهن را خلق كرديم، (نه اينكه از آسمان نازل كرده باشيم) «3».

و در مجمع البيان از ابن مسعود روايت كرده كه گفت:

من در پشت سر رسول خدا (ص) سوار بر الاغ بودم، به من فرمود:

اى ابن ام عبد!

هيچ مى‏دانى بنى‏ اسرائيل مساله رهبانيت را از كجا بدعت كردند؟

عرضه داشتم:

خدا و رسولش بهتر مى‏دانند.

فرمود:

سلاطين جور بعد از عيسى (ع) بر آنان مسلط شدند، و معصيت‏ها را رواج دادند، اهل ايمان به خشم آمده با آنان به جنگ برخاستند، و در آخر شكست خوردند و اين كار سه نوبت صورت گرفت، و در هر سه نوبت شكست نصيب آنان شد، و در نتيجه از مؤمنين به جز عده‏اى اندك نماند.

(1) روح المعانى، ج 27، ص 193.

(2) جوامع الجامع، ص 463.

(3) احتجاج، ج 1، ص 372، طبع نجف اشرف.