ترجمه تفسیر المیزان جلد 19
لطفا منتظر باشید ...
اين بار گفتند:اگر دشمنان، ما را بشناسند و ما خود را به آنان نشان دهيم تا آخرين نفر ما را نابود خواهند كرد، و ديگر احدى باقى نمىماند كه به سوى دين دعوت كند، پس بياييد در روى زمين پراكنده و پنهان شويم، تا خداى تعالى پيغمبرى را كه عيسى وعدهاش را داده مبعوث كند، و منظورشان از آن پيغمبر، من (محمد) بودم، ناگزير متفرق شده به غارهاى كوه پناه برده، از آن موقع رهبانيت را پى نهادند. بعضى از آنان متمسك به دين خود شده، و بعضى ديگر به كلى كافر شدند، آن گاه رسول خدا (ص) اين آيه را خواند:" وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ ...".آن گاه فرمود:اى ابن ام عبد! آيا مىدانى رهبانيت امت من چيست؟ عرضه داشتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود:رهبانيت امت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است «1».و در كافى به سند خود از ابى الجارود روايت كرده كه گفت:به امام ابى جعفر (ع)
عرضه داشتم: (من فكر مىكنم) خداى تعالى به اهل كتاب خير بسيارى داده.پرسيد:
چه خيرى؟ عرضه داشتم: همين كه در باره آنان فرموده:" الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ... أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا". مىگويد:
امام در پاسخ فرمود:خداى تعالى به شما مسلمانان نيز همان را داده كه به ايشان داده بود، و اين آيه را تلاوت كرد:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ"، كه منظور از نورى كه با آن آمد و شد كنيد امامى است كه به وى اقتدا كنيد «2».و در مجمع البيان از سعيد بن جبير روايت كرده كه گفت:رسول خدا (ص) جعفر (طيار) را با هفتاد سوار به سوى نجاشى روانه كرد تا او را دعوت كند، جعفر به نجاشى وارد شد و دعوتش كرد، و او دعوت وى را پذيرفت، و به رسول خدا (ص)
ايمان آورد، همين كه جعفر خواست برگردد جمعى از افرادى كه به دعوت اسلام ايمان آورده بودند و از اهل مملكت نجاشى بودند و عدهشان به چهل نفر مىرسيد به نجاشى گفتند:به ما اجازه بده به ديدن اين پيامبر برويم و به دست وى اسلام آوريم.