پس منافقين هم مانند هر صاحب ملكهاى ديگر آن طور كه زندگى مىكنند مىميرند، و آن طور كه مىميرند زنده مىشوند.
و يكى از همان دروغهايشان اين است كه در آن روز درخواست برگشتن به دنيا مىكنند، و يا از خدا مىخواهند از آتش در آيند. و يكى ديگر گفتگوهايى است كه در آتش دارند، و امثال اينها همه مظاهر دروغگوييهاى ايشان است كه قرآن آنها را بيان كرده است، و هيچ يك از آنها با وضع قيامت سازگار نيست، چون قيامت عالم مشاهده حقايق است، روز جزاء است، نه روز عمل، و در چنين روزى جاى اين حرفها نيست، و ليكن همانطور كه گفتيم اين سخنان از ملكات آنان تراوش مىكند.
و اما اينكه فرمود:
" وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْءٍ" معنايش اين است كه:
گمان مىكنند بر وضعى استوارند كه در آن وضع مىتوانند براى هميشه حق را بپوشانند، و از بر ملا شدن دروغ خود جلوگيرى به عمل آورند، و با انكار و دروغگويى و امثال اينها دروغ خود را حفظ كنند.
بنا بر اين، ممكن است جمله مذكور قيدى باشد براى جمله" كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ" كه در اين فرض اشارهاى خواهد بود به وضعى كه در دنيا داشتند، و گمان مىكردند سوگند دروغشان سودى براى آنان دارد، و شما را راضى مىكند. و جمله" أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ" قضاء و داورى خدا در حق آنان است، مىفرمايد:
خداى تعالى در باره آنان چنين داورى كرده كه ايشان دروغگويند، و نبايد به هذيانهايشان توجه كرد و به سوگندهايشان اعتناء نمود.
ممكن هم هست قيدى باشد براى جمله" فَيَحْلِفُونَ لَهُ" كه در اين فرض از قبيل ظهور ملكات در قيامت خواهد بود كه بيانش در چند سطر قبل در معناى سوگند خوردن منافقين گذشت. آن وقت جمله" أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ" داورى خداى تعالى به دروغگويى آنان در روز قيامت و يا در دنيا و آخرت مىشود.
" اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ" كلمه" استحواذ" به معناى استيلاء و غلبه است. و بقيه الفاظ آيه روشن است.