ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 352
نمايش فراداده

بنا بر اين، مناسب آن است كه آن رواياتى را هم كه مى‏گويد:

رسول خدا (ص) فى‏ء بنى النضير را در بين مهاجرين تقسيم كرد، و به انصار چيزى نداد، الا به سه نفر از فقراى آنان:

ابو دجانه سماك ابن خرشه، و سهل بن حنيف، و حارث ابن صمه، به اين وجه حمل نموده، بگوييم اگر در بين مهاجرين تقسيم كردند نه از اين باب بوده كه مهاجرين سهمى از فى‏ء داشتند، بلكه از اين باب بود كه صرف در بين آنان مورد رضاى خدا بوده، و از مصاديق سبيل اللَّه بوده است.

و به هر حال منظور از فقراى مهاجرين كه مى‏فرمايد:

" لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ" مسلمانانى هستند كه قبل از فتح مكه از مكه به مدينه هجرت كردند، و آنان تنها كسانى هستند كه كفار مكه مجبورشان كردند از شهر و وطن خود بيرون شده خانه و اموال خود را بگذارند، و به مدينة الرسول كوچ كنند.

" يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً"- كلمه فضل به معناى رزق است، مى‏فرمايد از خانه و ديار خود بيرون شدند تا از خدا رزقى براى دنيا و رضوانى براى آخرتشان طلب كنند.

" وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ"- يعنى خدا و رسولش را با آن اموال و با جانهايشان يارى كنند.

" أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ"- اينهايند راستگويان. اين جمله راستگويى مهاجرينى را كه چنين صفاتى داشته‏اند تصديق مى‏كند.

شرح آيه: " وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ ..." كه متضمن مدح انصار در چشم نداشتنشان به اموالى كه بين مهاجران تقسيم شد مى‏باشد

" وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ ..."

بعضى از مفسرين «1» گفته‏اند:

اين آيه مطلبى جديد را بيان مى‏كند، مى‏خواهد انصار را كه از فى‏ء سهم نخواستند مدح فرمايد، تا دلگرم شوند. و جمله" الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ" مبتداء است، و خبر آن جمله" يحبون" مى‏باشد، و منظور از اين كسان همان انصارند، و مراد از" تبوى دار" تعمير خانه گلى نيست، بلكه كنايه است از تعمير بناى مجتمع دينى، به طورى كه همه صاحبان ايمان در آن مجتمع گرد آيند. و كلمه" ايمان" عطف است بر كلمه" الدار".

و منظور از" تبوى ايمان" و تعمير آن، رفع نواقص ايمان از حيث عمل است، چون ايمان دعوت به سوى عمل صالح مى‏كند، و اگر جو زندگى جوى باشد كه صاحب ايمان نتواند عمل صالح كند، چنين ايمانى در حقيقت ناقص است، و وقتى كامل مى‏شود كه قبلا جوى درست شده باشد كه هر صاحب ايمانى بتواند دعوت ايمان خود را لبيك گويد، و مانعى بر سر راهش نباشد.

(1) تفسير ابى السعود، ج 8، ص 228.