ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 354
نمايش فراداده

پس بنابراين، ضمير" هم" در جمله" وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ" به‏ مهاجرين برمى‏گردد. و مراد، قبل از آمدنشان و هجرتشان به مدينه است.

" يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ"- يعنى مردم مدينه كسانى را كه از مكه به سويشان هجرت مى‏كنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مى‏كنند دوست مى‏دارند.

" وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا"- ضمير در" لا يجدون" و در" صدورهم" به انصار برمى‏گردد، مى‏فرمايد:

انصار در باطن خود حاجتى نمى‏يابند. و ضمير" أوتوا" به مهاجرين برمى‏گردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم داشتى به فى‏ء بنى النضير نداشتند. و كلمه" من" در" مما أوتوا" به قول بعضى «1» بيانيه، و به قول بعضى «2» ديگر تبعيضى است.

و معناى جمله اين است كه:

انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت كه چرا رسول خدا (ص) از فى‏ء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند.

بعضى «3» هم گفته‏اند:

مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مى‏سازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه:

انصار در دل خود از اين بابت خشمى احساس نمى‏كنند.

" وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ"-" ايثار" به معناى اختيار و انتخاب چيزى بر غير آن است. و كلمه" خصاصة" به معناى فقر و حاجت است.

راغب گفته:

كلمه" خصاص البيت" به معناى شكاف خانه است، و اگر فقر را" خصاصه" خوانده است، بدين جهت است كه فقر نمى‏تواند شكاف حاجت را پر كند، و به همين جهت است كه از آن به كلمه" خلة" نيز تعبير مى‏كنند «4».

و معناى آيه اين است كه:

انصار، مهاجرين را بر خود مقدم مى‏دارند، هر چند كه خود مبتلا به فقر و حاجت باشند. و اين توصيف از توصيف سابق در مدح رساتر، و گرانقدرتر از آن است.

پس در حقيقت اين آيه در معناى اين است كه بفرمايد:

" نه تنها چشمداشتى ندارند.

بلكه مهاجرين را مقدم بر خود مى‏دارند".

" وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"- راغب مى‏گويد:

كلمه" شح" به معناى بخل توأم با حرص است، البته نه در يك مورد، بلكه در صورتى كه عادت شده باشد «5».

(1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 28، ص 52.

(4) مفردات راغب، ماده" خص".

(5) مفردات راغب، ماده" شح".