او رسول را آن قدر بالا برد كه بيش از دو كمان و يا كمتر فاصله نماند (9).
در آنجا بود كه جبرئيل به بنده خدا وحى كرد آنچه را كه كرد (10).
قلب پيامبر آنچه كه ديده بود صادق بود (11).
با اينكه خدا بر صدق او شهادت مىدهد شما مشركين مىخواهيد با اصرار خود او را در آنچه ديده در شك بيندازيد؟! (12).
با اين كه او را يك بار ديگر ديده بود (13).
نزد سدره منتهى (14).
كه جنت الماوى آنجاست (15).
و هنگامى ديده بود كه آنچه بر سدره احاطه داشت آن را پوشانده بود (16).
چشم او نه به كجى گراييده بود، و نه در ديدن طغيان كرده بود، (تا در نتيجه چيزى را ديده باشد كه حقيقت نداشته باشد)(17).
و چطور ممكن است چشم او دچار كژبينى و طغيان شده باشد با اينكه آيات چندى از آيات كبراى پروردگارش را ديده بود (18).
غرض اين سوره يادآورى اصول سهگانه اسلام، يعنى وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت، معاد و نبوت است، ولى اول به مساله نبوت پرداخته، وحيى را كه به رسول خدا (ص) شده تصديق و توصيف نموده، آن گاه متعرض مساله توحيد مىشود، و بتها و شركاى مشركين را به بليغترين وجهى نفى مىكند، آن گاه به مساله سوم پرداخته وضع منتهى شدن خلقت و تدبير عالم به خداى تعالى و زنده كردن مردگان و خنداندن و گرياندن و اغناء و اقناء و تعذيب و دعوت و انذار را توصيف نموده، گفتار را با اشاره به مساله معاد و امر به سجده و عبادت ختم مىكند.
و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده، و نبايد به سخن بعضى «1» كه گفتهاند:
بعضى از آياتش و يا همه آنها در مدينه نازل شده، گوش داد.
اين حرف كجا و آن كجا كه بعضى «2» گفتهاند:
اين سوره اولين سورهاى است كه رسول خدا (ص) مامور شد آن را علنى بخواند، و آن جناب آن را براى مؤمنين و هم براى مشركين قرائت كرد.
(1) مجمع البيان، ج 9، ص 170. (2) روح المعانى، ج 27، ص 44.