ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و آياتى كه از اين سوره آورده‏ايم فصل اول از فصول سه‏گانه آيات سوره است آياتى است كه وحيى را كه به رسول خدا (ص) مى‏شود تصديق و توصيف مى‏كند، ليكن در اينجا روايات بسيار زيادى از ائمه اهل بيت (ع) صادر شده كه به صراحت فرموده‏اند:

مراد از اين آيات اين نيست كه مطلق وحى را بيان و توصيف كند، بلكه مراد بيان يك قسم وحى است، و آن وحى بطور مشافهه و رو در رو است، كه در شب معراج خداى سبحان با رسول گراميش داشت.

پس اين آيات مى‏خواهد داستان معراج را بيان كند، و ظاهر آيات هم خالى از تاييد اين روايات نيست، و از كلمات بعضى از اصحاب از قبيل ابن عباس و انس و ابى سعيد خدرى، و غير ايشان- به طورى كه از ايشان نقل شده- نيز همين معنا استفاده مى‏شود، و بنا بر همين معنا گفتار مفسرين جريان يافته، هر چند كه در تفسير مفردات و جملات اين آيات اختلافى شديد دارند.

چند قول در باره مراد از" نجم" در آيه:
" وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏"

" وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏" ظاهر اين آيه چنين مى‏نمايد كه مراد از" نجم" مطلق جرمهاى روشن آسمانى است، و خداى تعالى در كتاب مجيدش به بسيارى از مخلوقات خود سوگند خورده، از آن جمله به چند عدد از اجرام سماوى از قبيل خورشيد، ماه، و ساير ستارگان سوگند خورده، و بنا بر اين، مراد از" هوى نجم"، سقوط و افتادن آن در كرانه افق براى غروب است.

و بعضى «1» گفته‏اند:

مراد از نجم،" قرآن" است چون قرآن به طور نجومى (تدريجى) نازل شده. و بعضى «2» گفته‏اند:

مراد از نجم، ستاره" ثريا" است و بعضى «3» ديگر گفته‏اند:

مراد از آن ستاره" شعرى" است.

و بعضى «4» از مفسرين گفته‏اند:

منظور از اين نجم، ستارگان نيستند، بلكه شهابى است كه به وسيله آنها شياطين جن رانده مى‏شوند، و عرب اين شهاب را نجم مى‏نامد. و كلمه" هوى" هم با اين قول مى‏سازد، و هم با قول قبلى، ولى لفظ آيه با هيچ يك از معانى مساعد نيست.

(1 و 2) مجمع البيان، ج 9، ص 172.

(3) روح المعانى، ج 27، ص 45.

(4) مجمع البيان، ج 9، ص 172.

/ 676