و جمله" فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ" نتيجهگيرى عدم فهم منافقين است از مهرى كه به دلهايشان خورده، و اين نتيجهگيرى بر آن دلالت دارد كه طبع و مهر به دل خوردن باعث مىشود ديگر دل آدمى حق را نپذيرد، پس چنين دلى براى هميشه مايوس از ايمان و محروم از حق است.
حال ببينيم مهر به دل خوردن يعنى چه؟
يعنى همين كه دل به حالتى در آيد كه ديگر پذيراى حق نباشد، و حق را پيروى نكند، پس چنين دلى قهرا تابع هواى نفس مىشود، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:
" طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ" «1»
و نيز نتيجه ديگرش اين است كه حق را نفهمد و نشنود، و به آن علم و يقين پيدا نكند، هم چنان كه فرموده:
" وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ" «2»
و نيز فرموده:
" وَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ" «3»
و نيز فرموده:
" وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَعْلَمُونَ" «4» و به هر حال بايد دانست كه خداى تعالى ابتداء مهر بر دل كسى نمىزند، بلكه اگر چنين مىكند به عنوان مجازات است، چون مهر بر دل زدن گمراه كردن است، و اضلال جز بر اساس مجازات به خداى تعالى منسوب نمىشود، كه اين معنا مكرر در اين تفسير بيان شد.
" وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ..."
ظاهرا خطاب" و چون ايشان را ببينى" و" سخنان ايشان را مىشنوى"، خطاب به شخص معينى نيست، بلكه خطابى است عمومى به هر كس كه ايشان را ببيند، و سخنان ايشان را بشنود، چون منافقين همواره سعى دارند ظاهر خود را بيارايند، و فصيح و بليغ سخن بگويند. پس تنها رسول خدا (ص) مورد خطاب نيست.
و منظور اين است كه بفهماند منافقين چنين وضعى به خود مىگيرند:
ظاهرى فريبنده، و بدنى آراسته دارند به طورى كه هر كس به آنان برخورد كند از ظاهرشان خوشش مىآيد، و از سخنان شمرده و فصيح و بجاى آنان لذت مىبرد، و دوست مىدارد به آن گوش فرا دهد، از بس كه شيرين سخن مىگويند و گفتارشان نظمى فريبنده دارد.
(1) خدا بر دلهايشان مهر زد، در نتيجه پيروى از هواى نفس خود كردند. سوره محمد، آيه 16. (2) بر دلهايشان مهر زده شد و ديگر نمىفهمند. سوره توبه، آيه 87. (3) بر دلهايشان مهر مىزنيم و ديگر نمىشنوند. سوره اعراف، آيه 100. (4) بر دلهايشان مهر زده شد، و ديگر علم پيدا نمىكنند. سوره توبه، آيه 93.