" إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ" مصدر" حض" كه فعل" يحض" مضارع از آن است، به معناى تحريك و تشويق كردن است، و دو آيه مورد بحث در مقام بيان علت دستور قبلى (بگيريد و ببنديد و در آتش بيفكنيد) است، مىفرمايد بدين علت چنين دستور داديم كه وى به خداى عظيم ايمان نمىآورد، و مردم را به اطعام مسكينان تشويق نمىكرد، بلكه در اين باره مسامحه مىكرد، و از رنج بينوايان احساس ناراحتى نمىنمود.
" فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ ... الْخاطِؤُنَ" كلمه" حميم" به معناى دوست است، و آيه شريفه به خاطر حرف" فاء" كه در آغاز آن آمده نتيجهگيرى از جمله" إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ ..." است. و حاصل كلام اين است كه او از آنجا كه به خدا ايمان نمىآورد در نتيجه امروز در اين عرصه، دوستى كه سودش ببخشد يعنى شفيعى كه برايش شفاعت كند ندارد، چون كافر آمرزش ندارد، در نتيجه شفاعتى هم نخواهد داشت.
" وَ لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ"- كلمه" غسلين" به معناى چركاب است، و گويا مراد از آن چرك و كثافاتى است كه از تن اهل دوزخ مىريزد، و آيه شريفه عطف است به كلمه" حميم" در آيه قبلى، و نتيجهگيرى از جمله" وَ لا يَحُضُّ ..." است، و حاصل معنايش اين است كه او از آنجا كه كسى را به اطعام مسكينان تشويق نمىكرد، امروز طعامى به جز غسلين اهل دوزخ ندارد، و جمله" لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ" كلمه" غسلين" را تعريف مىكند، و خاطون عبارتند از كسانى كه گناه و خطا كارى، عادتشان شده باشد.
در الدر المنثور است كه ابن جرير، از ابن زيد روايت كرده كه گفت:
رسول خدا (ص) در معناى آيه" وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ" فرمود:
امروز عرش خدا را چهار نفر حمل مىكنند، و روز قيامت هشت نفر «1».
در اينكه خداى تعالى حاملين عرش را در آيه شريفه مقيد كرده به" يومئذ- امروز" اشعار و بلكه ظهور روشنى است در اينكه هشت نفر بودن حاملان مخصوص آن روز است.
(1) الدر المنثور، ج 6، ص 261.