نظير وجه بالا در بىپايگى اين وجه است كه بعضى «1» اختيار كرده و گفتهاند:
انشقاق قمر به معناى برطرف شدن ظلمت شب، هنگام طلوع قمر است.
و نيز اينكه بعضى «2» ديگر گفتهاند:
انشقاق قمر كنايه است از ظهور امر و روشن شدن حق.
البته اين آيه خالى از اين اشاره نيست كه انشقاق قمر يكى از لوازم نزديكى ساعت است.
" وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ" استمرار از هر چيزى به معناى عبور از آن است، البته عبورى پى در پى، و به همين جهت بر دوام و عموميت هر چيزى هم اطلاق مىشود، پس" سحر مستمر" به معناى سحرهايى پى در پى و دائمى است.
و كلمه" آية" نكره در سياق شرط است، يعنى كلمه مذكور بدون الف و لام و هم در جملهاى شرطيه قرار گرفته، و بر حسب قواعد ادبى عموميت را مىفهماند، و معنايش" هر آيتى" است، پس مىفهماند مشركين هر آيتى كه ببينند در بارهاش مىگويند:
اينها همه سحرهايى است پشت سرهم.
و بعضى «3» از مفسرين، مستمر را به محكم و مورد وثوق تفسير كردهاند.
و بعضى «4» ديگر آن را به از بين رفتنى و زائل شدن، و بعضى «5» ديگر آن را به زشت و منفور معنا كردهاند. ولى اين معانى بعيد است.
" وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ" در اين جمله صريحا نفرموده چه چيز را تكذيب مىكنند، ولى به قرينه ذيل آيه مىفهميم كه منظور تكذيب رسول خدا (ص) و آياتى است كه آورده.
و معناى آيه اين است كه:
رسول خدا (ص) و آياتى را كه آورده تكذيب كردند، در حالى كه همه امور مستقر و در مجراى خود قرار مىگيرد، آن وقت فهميده مىشود كه آن امر حق است يا باطل، راست است يا دروغ؟ پس به زودى خواهند دانست كه رسول خدا (ص) بر حق و صادق، و يا بر باطل و كاذب است.
بنابراين جمله" وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ" در معناى آيه" وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ" «6» مىباشد.
(1 و 2 و 3 و 4 و 5) روح المعانى، ج 27، ص 77. (6) و به زودى و بعد از اندك زمانى خبرش را به طور قطع خواهى دانست. سوره ص، آيه 88.