ترجمه تفسیر المیزان جلد 19

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 19

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و معناى اينكه فرمود:

" وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ" اين است كه اجزاى قرص قمر از هم جدا شده، دو قسمت گرديد، و اين آيه به معجزه شق القمر كه خداى تعالى به دست رسول خدا (ص) در مكه و قبل از هجرت و به دنبال پيشنهاد مشركين مكه جاريش ساخت اشاره مى‏كند. روايات اين داستان هم بسيار زياد است، و به طورى كه مى‏گويند «1» همه اهل حديث و مفسرين بر قبول آن أحاديث اتفاق دارند، و كسى از ايشان مخالفت نكرده به جز حسن، عطاء و بلخى كه گفته‏اند:

معناى اينكه فرمود:

" انْشَقَّ الْقَمَرُ" اين است كه به زودى در هنگام قيام قيامت قمر دو نيم مى‏شود، و اگر فرموده:

دو نيم شده، از باب اين است كه بفهماند حتما واقع مى‏شود.

ليكن اين معنا بسيار بى‏پايه است، و دلالت آيه بعدى كه مى‏فرمايد:

" وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ" آن را رد مى‏كند، براى اينكه سياق آن آيه روشن‏ترين شاهد است بر اينكه منظور از" آية" معجزه به قول مطلق است، كه شامل دو نيم كردن قمر هم مى‏شود، يعنى حتى اگر دو نيم شدن قمر را هم ببينند مى‏گويند سحرى است پشت سرهم، و معلوم است كه روز قيامت روز پرده‏پوشى نيست، روزى است كه همه حقايق ظهور مى‏كند، و در آن روز همه در بدر دنبال معرفت مى‏گردند، تا به آن پناهنده شوند، و معنا ندارد در چنين روزى هم بعد از ديدن شق القمر باز بگويند اين سحرى است مستمر، پس هيچ چاره‏اى نيست جز اينكه بگوييم شق القمر آيت و معجزه‏اى بوده كه واقع شده تا مردم را به سوى حق و صدق دلالت كند، و چنين چيزى را ممكن است انكار كنند و بگويند سحر است.

نظير تفسير بالا در بى‏پايگى گفتار بعضى ديگر است كه گفته‏اند:

كلمه" آية" اشاره است به آن مطلبى كه رياضى‏دانان اين عصر به آن پى‏برده‏اند، و آن اين است كه كره ماه از زمين جدا شده، همانطور كه خود زمين هم از خورشيد جدا شده، پس جمله" وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ" اشاره است به يك حقيقت علمى كه در عصر نزول آيه كشف نشده بود، و بعد از ده‏ها قرن كشف شد.

وجه بى‏پايگى اين تفسير اين است كه:

در صورتى كه گفتار رياضى‏دانان صحيح باشد آيه بعدى كه مى‏فرمايد:

" وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ" با آن نمى‏سازد، براى اينكه از احدى نقل نشده كه گفته باشد خود قمر سحرى است مستمر.

علاوه بر اين جدا شدن قمر از زمين اشتقاق است، و آنچه در آيه شريفه آمده انشقاق‏
است، و انشقاق را جز به پاره شدن چيزى و دو نيم شدن آن اطلاق نمى‏كنند، و هرگز جدا شدن چيزى از چيز ديگر كه قبلا با آن يكى بوده را انشقاق نمى‏گويند.

(1) مجمع البيان، ج 9، ص 186.

/ 676