ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 183
نمايش فراداده

و چون نداريم بعث و قيامتى هم نيست، و بعد از مردن ديگر زنده‏اش نمى‏كنيم، و در نتيجه تكليف و جزايى در كار نيست؟

" أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى‏" اسم" كان" ضميرى است كه به انسان بر مى‏گردد،" و امناء منى" به معناى ريختن آن در رحم است، مى‏فرمايد: مگر او نطفه‏اى نبود از منى‏اى كه در رحمش مى‏ريزند.

" ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى" (آرى او همين نطفه بود) و سپس آن انسان و يا آن منى قطعه‏اى لخته خون بود كه خداى تعالى با تعديل و تكميل، اندازه‏گيرى و سپس صورتگريش كرد.

" فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏" يعنى از انسان دو صنف درست كرد، يكى نر و ديگرى ماده.

" أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‏" در اين آيه بر مساله بعث كه مورد انكار كفار است، و آن را بعيد مى‏شمارند استدلال شده، و دليل آن را عموم قدرت خداى تعالى و ثبوتش در خلقت ابتدايى دانسته، فرموده خداى تعالى قادر بر خلقت بار دوم انسان است، به دليل اينكه بر خلقت نخستين او قادر بود، و خلقت دوم اگر آسان‏تر از خلقت اول نباشد دشوارتر نيست، كه ما تقريب اين استدلال را در تفسير آياتى كه متعرض آن شده گذرانديم.

بحث روايتى (چند روايت در باره نزول آيات:" لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ ...")

در الدر المنثور است كه طيالسى، احمد، عبد بن حميد، بخارى، مسلم، ترمذى، نسايى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابن انبارى (در كتاب مصاحف)، طبرانى، ابن مردويه، ابو نعيم، و بيهقى (هر دو در كتاب دلائل خود) از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت: رسول خدا (ص) هر بار كه وحى بر او نازل مى‏شد دچار ناراحتى مى‏گشت، و لب و زبان خود را به وحى حركت مى‏داد، چون مى‏ترسيد در ذهنش نماند، و مى‏خواست آن را حفظ كند، لذا خداى تعالى اين آيه را نازل فرمود:" لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ" ابن عباس اضافه كرد خداى تعالى مى‏فرمايد:" اين به عهده ما است كه قرآن را در سينه تو جمع كنيم، و سپس قرائت نماييم،" فَإِذا قَرَأْناهُ" پس همين كه آن را بر تو نازل كرديم،" فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ"، يعنى آن را گوش بده و بشنو،" ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ" بر ما