شده، و بعضى به آن اعتراض كردهاند كه چطور ناظره را به معناى منتظره گرفته، با اينكه انتظار هيچ وقت با حرف" الى" متعدى نمىشود، بلكه خودش به خودى خود متعدى است؟ و صاحب مجمع پاسخ داده كه: ماده نظر به معناى انتظار مىآيد، و استشهاد كرده به شعر شاعر كه گفته است:
«1»
و به شعرى ديگر كه گفته:
«2»
و در كشاف استعمال نظر در آيه را در معناى انتظار، استعمالى كفايى دانسته، و اين سخن خوبى است «3».
و در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه، عبد بن حميد، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، آجرى در كتاب" شريعت"، دارقطنى در كتاب" رؤيت"، حاكم، ابن مردويه، لالكائى در كتاب" السنة"، و بيهقى، از ابن عمر روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: پستترين منازل بهشت منزل كسى است كه همه نظرش به بهشت خود و همسران و نعيم و خدمتگزاران و ميز و صندلىهاى خويش است، كه به مسافت هزار سال راه طول دارد، و گرامىترين اهل بهشت و محترمترين آنان نزد خدا كسى است كه صبح و شام به روى خدا نظر مىكند.
آن گاه آيه زير را تلاوت فرمود:" وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ"، يعنى صورتهايى كه در آن روز سفيد و با صفا است،" إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ" يعنى همه روزه به روى خدا نظر مىكند «4».
مؤلف: اين روايت با بيانى كه ما در تفسير آيه آورديم، قابل انطباق است، و با صرفنظر از آن بيان، مىتوان بر رحمت و فضل و كرم و ساير صفات فعلى خدا حملش كرد، چون وجه هر چيز آن جهتى است كه رو به غير خودش قرار دارد، و آن جهتى كه خداى تعالى با آن جهت رو به خلق و خلق رو به او دارند، صفات كريمه اوست، پس نظر كردن به رحمت
(1) هر وقت از چون تو ملكى چشم احسان داشتم كه دريا به وسعت سخايت نمىرسد، نعمتى جديد عايدم شد. (2) من به خاطر آن وعدهاى كه دادهاى منتظر توام، آن طور كه يك فقير منتظر توانگرى دست باز است. (3) تفسير كشاف، ج 4، ص 662. (4) الدر المنثور، ج 6، ص 290.