ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 217
نمايش فراداده

شبيه به آيات اين سوره است، كه با مراجعه به سوره كهف و تامل در مضمون آن آيه و آيات آخر اين سوره مطلب روشن مى‏شود. علاوه بر اين، مگر رنج و محنت و آزارى كه رسول خدا (ص) در مدينه از منافقين و بيماردلان و جفاكاران سست ايمان ديد، كمتر و آسانتر از محنت‏هايى بود كه در مكه از مشركين ديد، مراجعه به اخبار راجع به زندگى آن جناب ثابت مى‏كند كه اگر دشوارتر نبوده كمتر هم نبوده است.

عنوان آثم و كفور هم تنها شامل كفار مكه نيست، در مدينه هم كفار و آثم بودند، و اصولا قرآن كريم در آياتى چند آثم را براى جمعى از مسلمانان اثبات كرده، نظير آيه" لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ" «1»، و آيه" وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً" «2».

رواياتى در بيان معناى جمله:" لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً"

و در مجمع البيان است كه عياشى به سند خود از عبد اللَّه بن بكير از زراره روايت كرده كه گفت: از امام باقر (ع) از معناى آيه" لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً" پرسيدم، فرمود: يعنى چيزى بود ولى مذكور نبود «3».

مؤلف: در آن كتاب از عبد الاعلى مولاى آل سام هم روايت كرده كه وى نظير اين معنا را از امام صادق (ع) نقل كرده «4».

باز در همان كتاب از عياشى نقل كرده كه او به سند خود از سعيد حذاء از امام باقر (ع) روايت كرده كه فرمود: يعنى در علم خدا مذكور بود، ولى در خلق مذكور نبود «5».

مؤلف: يعنى انسان قبل از خلقتش در علم خدا ثبوتى داشت، و سپس مخلوقى بالفعل شد و جزو خلائق مذكور شد.

و در كافى به سند خود از مالك جهنى از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير اين جمله فرمود: مقدر بود ولى مذكور نبود «6».

مؤلف: اين معنا همان معناى حديث سابق است.

و در تفسير قمى در ذيل آيه مذكور آمده: يعنى نه در علم بود و نه در ذكر. و در حديثى ديگر

(1) اثم و گناه هر يك از مسلمانان به گردن خودش است. سوره نور، آيه 11.

(2) و كسى كه خودش خطا يا اثمى را مرتكب شود، و آن گاه به گردن بى‏گناهى بيندازد وبال و بهتان بزرگى را به دوش كشيده است. سوره نساء، آيه 112.

(3 و 4 و 5) مجمع البيان، ج 10، ص 406.

(6) اصول كافى، ج 1، ص 147، ح 5.