اعتقادى و عملى است، كه خدا به عهده آنان گذاشته، در نتيجه آيه شريفه شامل همه حقوق چه حق اللَّه و چه حق الناس مىشود، و اگر يكى از آن حقوق را تضييع كنند، به خداى تعالى خيانت كردهاند.
بعضى «1» ديگر گفتهاند: هر نعمتى كه خداى تعالى در اختيار بندهاش قرار داده، امانت خدا به دست اوست، چه اعضاى بدنش، و چه چيزهاى ديگر، در نتيجه اگر كسى اين نعمتها را در غير آن مواردى كه خدا براى آنها خلق كرده، و اجازه مصرف در آن را داده استعمال كند، به خدا كه صاحب نعمت و امانت است خيانت كرده است.
و ظاهرا مراد از كلمه" عهد" در آيه مورد بحث قراردادهاى زبانى و عملى است كه انسان با غير مىبندد، كه فلان عمل را انجام و يا فلان امر را رعايت و حفظ كند، و بدون مجوز آن قرارداد را نقض ننمايد. بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از عهد تنها اين نيست، بلكه تمامى قرارهايى است كه انسان ملتزم به آن باشد، حتى ايمان بنده خدا به خدا هم عهدى است كه او با پروردگارش بسته، و قرار گذاشته آنچه خدا تكليفش مىكند اطاعت نمايد، پس اگر بندهاى به يكى از اوامر و يا نواهى خدا عمل نكند، و خدا را در آن نافرمانى كند، عهد خدا را شكسته است.
" وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ" معناى شهادت معلوم و معروف است و قائم بودن به شهادت به معناى اين است كه از تحمل و اداى آنچه تحمل كرده استنكاف نورزد، اولا وقتى او را شاهد مىگيرند شهادت را تحمل كند، و ثانيا وقتى براى اداى شهادت دعوت مىشود استنكاف نورزد، و بدون هيچ كم و زيادى آنچه ديده بگويد، و آيات قرآن در اين باره بسيار است.
" وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ" منظور از" محافظت بر صلاة" اين است كه صفات كمال نماز را رعايت كند، و آن طور كه شرع دستور داده نماز بخواند. بعضى «2» از مفسرين گفتهاند: محافظت بر نماز، غير مداومت بر آن است، چون دوام مربوط به خود نماز و نفس عمل است، و اما محافظت مربوط به كيفيت آن است، پس آيه" الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ" بعد از آيه" الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ" تكرار يك مطلب نيست.
(1) روح المعانى، ج 29، ص 63. (2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 129.