سوگند مىخورم به اين واقعيات متفرق كه هم در خلقت و هم در اثر متفرقند، به اينكه مساعى شما نيز هم از نظر نفس عمل، و هم از نظر اثر مختلفند، بعضى عنوان اعطاء و تقوى و تصديق را دارد، و اثرش هم خاص به خودش است، و بعضىها عنوان بخل و استغناء و تكذيب دارد و اثرش هم مخصوص خودش است.
" فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى" و مراد از" اعطاء" انفاق مال در راه رضاى خداست، به دليل اينكه در مقابلش بخل را آورده، كه ظهور در امساك از انفاق مال دارد، و نيز به دليل اينكه دنبالش مىفرمايد:" وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى" و جمله" وَ اتَّقى" به منزله تفسيرى است براى اعطاء، و مىفهماند كه مراد از اعطاء، اعطاى بر سبيل تقواى دينى است.
" وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى"- كلمه" حسنى" صفتى است كه در جاى موصوف خود نشسته، و ظاهرا موصوفش وعده باشد، و تقدير كلام" و صدق بالعدة الحسنى" باشد، و مراد از" عده" وعده ثوابى است كه خداى تعالى در مقابل انفاق به انگيزه رضاى او داده، انفاقى كه تصديق قيامت و ايمان بدان باشد، كه لازمه چنين انفاق و چنين تصديقى، تصديق به وحدانيت خداى تعالى در ربوبيت و الوهيت نيز هست، و همچنين مستلزم ايمان به رسالت رسولان هم هست، چون رسالت تنها راه رسيدن و ابلاغ وعده ثواب او است.
و حاصل دو آيه اين است كه: كسى كه مؤمن به خدا و به رسول او و به روز جزا باشد، و مال خود را به خاطر خدا و تحصيل ثواب او انفاق كند، ثوابى كه به زبان رسولش وعدهاش را داده (ما چنين و چنانش مىكنيم) به او مىدهيم.
فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى" كلمه" تيسير" به معناى تهيه كردن و آماده نمودن است، و كلمه" يسرى" به معناى خصلتى است كه در آن آسانى باشد و هيچ دشوارى نداشته باشد، و اگر تهيه كردن را توصيف كرد به آسانى، در حقيقت نوعى مجاز گويى شده، پس منظور از آن اين است كه توفيق اعمال صالحه را به او بدهد، و انجام اينگونه اعمال را برايش آسان سازد، به طورى كه هيچ گونه دشوارى در آن نباشد، و يا منظور اين است كه او را آماده حياتى سعيد كند، حياتى نزد پروردگارش، حياتى بهشتى، و به اين نحو آمادهاش كند كه توفيق اعمال صالحى را به او بدهد. و وجه دوم، هم به ذهن نزديكتر است و هم انطباقش با وعدههايى كه از قرآن معهود ما است منطبقتر.