ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 534
نمايش فراداده

يسر مى‏آيد، و زمام عسر و يسر تنها به دست خدا است و لا غير، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدى نفس خود را در راه خدا يعنى عبادت و دعا خسته كن، و در آن رغبت نشان بده، تا خدا بر تو منت نهاده راحتى كه دنبال اين تعب است و يسرى كه دنبال اين عسر است، به تو روزى فرمايد.

بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند: مراد اين است كه هر گاه از واجباتت فارغ شدى، به نمازهاى مستحبّ بايست.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: معنايش اين است كه هر گاه از نماز فارغ شدى به دعا بپرداز.

ليكن صاحبان اين دو قول بر روى بعضى از مصاديق انگشت گذاشته‏اند، و نمى‏توانند بگويند آيه تنها در اين معنا نازل شده.

بعضى «3» ديگر گفته‏اند: معنايش اين است كه هر گاه از جنگ فارغ شدى، در عبادت بكوش.

و بعضى «4» گفته‏اند: مراد اين است كه هر گاه از دنيايت فارغ شدى به آخرتت بپرداز، و بعضى وجوه ديگرى ذكر كرده‏اند كه وجوهى ضعيف است.

بحث روايتى (رواياتى متضمن تمثيلى حاكى از شكافته شدن سينه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و تبديل قلب او و رواياتى ديگر در ذيل آيات گذشته)

در الدر المنثور است كه عبد اللَّه بن احمد در كتاب" زوائد الزهد"، از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت: ابو هريره از رسول خدا (ص) پرسيد اولين چيزى كه از امر نبوت ديدى چه بود؟ رسول خدا (ص) خود را جمع و جور كرد و نشست، و فرمود: اى ابو هريره (خوب) سؤالى كردى، من در صحرا بودم در حالى كه بيست سال و چند ماه از عمرم گذشته بود، ناگهان از بالاى سرم سخنى شنيدم، به بالا نظر كردم مردى را ديدم كه از مردى ديگر مى‏پرسيد، آيا اين همان است؟ آن گاه هر دو به طرفم آمدند، با چهره‏هايى كه نظير آن را هرگز در خلق نديده بودم، و ارواحى كه در خلق هيچ چنين چيزهايى نديده بودم، و نيز جامه‏هايى كه در خلق بر تن احدى نديده بودم، آن دو نفر نزديك من مى‏آمدند، و آن قدر جلو آمدند كه هر كدام يك بازوى مرا گرفت، ولى من احساس تماس دست آنها با

(1 و 2) روح المعانى، ج 30، ص 172.

(3 و 4) روح المعانى، ج 30، ص 172.