" إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ" «1»، و نيز فرموده:" وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ" «2»، و نيز فرموده:" يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ" «3»، و نيز فرموده:" فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى" «4»، و آيات ديگر از اين قبيل، كه دلالت مىكند بر اينكه مقام انسان مقام بلندى است، و مدام مىتواند به وسيله ايمان و عمل صالح بالا رود، و اين از ناحيه خدا عطايى است قطع ناشدنى، و خدا آن را پاداش خوانده، هم چنان كه آيه ششم اين سوره به آن اشاره دارد، و مىفرمايد:
" فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ".
" ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ" كلمه" رد" كه مصدر فعل" رددنا" است، ظاهرش اين است كه به همان معناى معروفش باشد، در نتيجه كلمه" اسفل" به خاطر افتادن حرف جر يعنى حرف" الى" از اولش منصوب شده، و تقديرش" رددناه الى اسفل" است، و مراد از" أَسْفَلَ سافِلِينَ" مقام منحطى است كه از هر پستى پستتر، و از مقام هر شقى و زيانكارى پايينتر است.
و معناى آيه اين است كه: سپس ما همين انسان را كه در بهترين تقويم آفريديم، به مقام پستى برگردانديم كه از مقام تمام اهل عذاب پستتر است.
احتمال هم دارد كه كلمه" رد" در اينجا به معناى جعل باشد، يعنى ما او را پستترين پستها قرار داديم. و نيز احتمال دارد به معناى تغيير باشد، و معنا چنين باشد كه: ما سپس همين انسان را كه آن طور آفريديم تغيير مىدهيم، و مراد از" سفالت" به هر حال شقاوت و عذاب است.
و بعضى «5» گفتهاند: مراد از خلقت انسان در احسن تقويم، همان شرايطى است كه يك انسان در آن شرايط، هستى مىيابد و به حد جوانى مىرسد، حدى كه قوايش استقامت يافته، صورت ظاهريش، و جمال هيئتش به كمال مىرسد. و مراد از رد انسان به اسفل سافلين
(1) اعتقاد پاك و صحيح به سوى او بالا مىرود، و عمل صالح در بالا رفتن آن كمكش مىكند. سوره فاطر، آيه 10. (2) (گوشت قربانى عايد خدا نمىشود) و ليكن تقواى شما است كه به سوى او عروج نموده، و به او مىرسد. سوره حج، آيه 37. (3) خداى تعالى از ميان شما كسانى را بالا مىبرد كه ايمان آورده باشند، و در ميان آنان كسانى كه توفيق علمشان داده شده به درجاتى بالاترند. سوره مجادله، آيه 11. (4) ايشان درجاتى بس بلند دارند. سوره طه، آيه 75. (5) مجمع البيان، ج 10، ص 511.