ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 664
نمايش فراداده

شده، اين قول «1» است كه خواسته است او را به آتش نسبت دهد، چون أبو لهب، اشعارى به انتساب به آتش دارد، وقتى مى‏گويند فلانى ابو الخير است، معنايش اين است كه: با خير رابطه‏اى دارد، و همچنين ابو الفضل و ابو الشر، و چون در آيات بعد مى‏فرمايد:" سَيَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ- به زودى در آتشى زبانه‏دار مى‏سوزد" از آن فهميده مى‏شود كه معناى" تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ" هم اين است كه: از كار افتاده باد دو دست مردى جهنمى، كه هميشه ملازم با شعله و زبانه آن است.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: نام او عبد العزى بوده، و اگر قرآن كريم نامش را نبرده، بدين جهت بود كه كلمه" عبد العزى" به معناى بنده عزى است، و" عزى" نام يكى از بت‏ها است، خداى تعالى كراهت داشته كه بر حسب لفظ نام عبدى را ببرد كه عبد او نباشد، بلكه عبد غير او باشد، و خلاصه با اينكه در حقيقت عبد اللَّه است، عبد العزى‏اش بخواند، اگر چه در اسم اشخاص معنا مورد نظر نيست، ولى همانطور كه گفتيم قرآن كريم خواست از چنين نسبتى حتى بر حسب لفظ خود دارى كرده باشد.

" ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما كَسَبَ" در اين آيه كلمه" ما" دو بار آمده، اولى نافيه است، و دومى مى‏تواند موصوله باشد، و معناى" ما كسب"،" آنچه با اعمالش به دست آورده" بوده باشد، و مى‏تواند مصدريه باشد، و معنايش كسب كردن به دست خود باشد، و كسب كردن به دست خود، همان عمل او است، و معناى آيه به فرض دوم اين است كه: عمل او دردى از او دوا نكرد.

و معناى آيه به هر حال اين است كه مال ابو لهب و عملش و يا اثر عملش دردى از او دوا نكرد و به نفرين خدا و يا قضاى او، هم دچار تباب و خسران نفس شد و هم تباب و خسران دو دستش.

" سَيَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ" يعنى به زودى داخل آتشى زبانه‏دار خواهد شد. و منظور از اين آتش، آتش دوزخ است كه جاودانى است، و اگر كلمه" نار" را نكره و بدون الف و لام آورد، براى اين بود كه عظمت و هولناكى آن را برساند.

" وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ" اين آيه عطف است بر ضمير فاعلى كه در جمله" سيصلى" مستتر است، و تقدير كلام" سيصلى ابو لهب و سيصلى امرأته" است، يعنى بزودى ابو لهب داخل آتشى زبانه دار

(1) روح المعانى، ج 30، ص 261.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 559.