شناخت و دريافت حقايق هستى و راهيابى به اسرار نهفته در گيتى براى انسان، از راه هاى گوناگون صورت مى پذيرد.
معرفت به برخى حقايق از راه حواسّ انجام مى گيرد و كسى كه فاقد حسّى باشد از معرفت حاصل از راه آن نيز بى نصيب است. «من فقد حيّساً فقد فقد عليماً»
استفاده از ادراكات عقلى، مورد توجّه اكيد اسلام است و روايات شريفه از جمله «دين اللّه لايصاب بالعقول» مربوط به احكام تعبّدى دين است و گرنه در باب اثبات صانع، توحيد و تقديس، اثبات معاد و نبوّت، بلكه مطلق معارف، از عقل مى توان استمداد جست و كلام برخى كه مى گويند در اثبات توحيد فقط بايد به دليل نقلى اعتماد جست، از مصايب است.
در انسان، بينش هاى فطرى فراوانى وجود دارد، از جمله بينش فطرى نسبت به توحيد و معاد; بلكه رؤوس همه معارف و عقايد فطرى اند.
عامل اصلى مشاهدات نفسانى و آگاهى از حقايق هستى، انقطاع وانسلاخ نفس از توجّه به طبيعت و زندگى طبيعى است، اين انقطاع گاهى از راه خواب صورت مى پذيرد; اين گونه خواب ها را «روياهاى صادقه» مى خوانند.