3. نظريّه جامع - درس هایی از وصیت نامه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درس هایی از وصیت نامه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

محمد شفیعی مازندرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3. نظريّه جامع

بايد دانست كه در شناخت محسوسات، حسّ و تجربه و در شناخت معقولات، عقل، و در شناخت امورى كه در محدوده اين دو قرار ندارند وحى (مكتب انبياء) به كار مى آيد. اين هر سه از ابزار مورد توجّه دين است. در قرآن آمده است:

يا معشر الجنّ والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفدوا، لاتنفذون إلاّ بسلطان ; اى جمعيّت جنّ و انس! اگر مى توانيد در اقطار آسمان ها و زمين نفوذ كنيد، كوتاهى نكنيد و دست به كار شويد. اين دستيابى و موفقيّت جز در پرتو ابزار و وسايل لازم عملى نيست.

در اين آيه به جهان شناسى و بهره مندى از «سلطان» (ابزار علمى) توجّه شده است. نكته قابل توجّه اين است كه وحى در قلمرو متافيزيك كاربرد دارد و عقل و علم (حسّ و تجربه) در امور فيزيكى، امّا در همين موارد نيز وحى كاربردهايى دارد كه از عقل و حسّ، كارى ساخته نيست.

گاليله كه خود يك كاتوليك نيك اعتقاد بود و بين عقايد علمى و دينى اش تعارض نمى يافت، معتقد بود از آنجا كه خداوند متعال هم نگارنده كتاب تكوين طبيعت و هم فرستاده كتاب تدوين وحى (كتاب آسمانى) است، اين دو سرچشمه معرفت نمى توانند با هم معارض باشند.

هم چنين «رابرت بويل» اوّلين كسى كه تمايز ميان حيات عناصر شيميايى و موادّ مركب را كشف كرد، مى گفت:

علم، يك رسالت دينى است كه عبارت است از كشف اسرار صنع بديعى كه خداوند در جهان پديد آورده است.

يعنى رسالت دين، كشف حقايق هستى است و علم مى تواند در تحقّق اين رسالت به دين كمك كند. «اسپرت» صريحاً مى گويد: «علم، ياور ارجمندى براى دين است». به قول «ماكس پلانك» دانشمندى كه به اسرار اتم راه جست: «دين و علوم طبيعى، مشتركاً عليه اِلحاد مى جنگند و برانگيزنده آنها همواره خدا بوده و خواهد بود».

پس نمى توان پذيرفت كه دين فقط مى تواند درباره ارزش ها نظر دهد و علم درباره هست ها و واقعيّت ها سخن مى گويد; زيرا دين مى تواند در همه قلمروها دست علم، عقل و فلسفه را بگيرد.

مى گويند رابطه ميان دين، فلسفه و علم در اصطلاح منطقى، «عموم و خصوص من وجه» است; زيرا بعضى مسائل در دين هست كه در فلسفه نيست و بعضى در فلسفه هست كه در دين نيست و بعضى، هم در فلسفه است و هم در دين. مى پرسيم: آيا دين درباره مسائلى كه فقط در فلسفه و عقل بشرى است، توان اظهار نظر ندارد يا ضرورتى نمى بيند كه اظهار نظر كند؟ در نتيجه بايد گفت هر جا عقل، علم و فلسفه مى تواند نظرى داشته باشد، دين نيز مى تواند نظر بدهد و قدرت اظهار نظر نيز دارد. پس ميان دين، علم و فلسفه، «عام و خاص مطلق» برقرار است، نه عام و خاص من وجه. ترديدى نيست كه عقل بشرى يكى از حجّت هاى الهى است; چگونه مى توان پذيرفت كه قدرت مخلوق در موردى كارآيى داشته باشد ولى خالق ـ كه آفريننده آن است ـ كارآيى نداشته باشد؟

اعتقاد به خدا، آدمى را وامى دارد تا به اكتشاف و اختراع و نوآورى روى آورد; زيرا بيان اهمّيّت خدمت به همنوع و آبادسازى جهان در جهت ايجاد رفاه براى مخلوقات خدا در رهنمودهاى دينى، روحيه پرداختن به هرگونه ابداع و ابتكار را در آدمى پديد مى آورد و تقويت مى كند; چنانكه پرداختن به كشف و شناسايى ابعاد مختلف طبيعت و تسخير نيروهاى نهفته در دل طبيعت به منظور سپاس آفريدگار، انگيزه ديگرى در جهت دستيابى به قلّه دانش است.

رشد علم در بسيارى موارد بر اثر تشويق هاى دين بوده است.«ايان باربور» مى نويسد: محقّقان به اين حقيقت پى برده اند كه سنّت دينى يارى هاى مهم، هر چند غيرمستقيم، به علم در دوره سازندگى داده است.

«لئون دنى» يكى ديگر از شخصيت هاى علمى مى نويسد:

ايمان پديدآورنده احساسات شريف و خلاّقه كارهاى گران است. اگر آدمى داراى «ايمان واقعى» باشد، در مواجهه با خطرات و در عين سختى ها استوار و پايدار خواهد بود.

نكته قابل توجّه اين است كه درباب ارزيابى مسأله هماهنگى ميان علم و دين، بايد به نحوه جهان شناسى و ابزار لازم در اين مورد توجّه تامّ داشت. بديهى است، كسانى كه فقط حسّ و تجارب حسّى را تنها ابزار جهان شناسى مى دانند و يا كسانى كه فقط به عقل و انديشه چشم دوخته اند، درباره شناخت هاى وحيانى و جهان شناختى دينى نيز، سخنى به دور از حقيقت دارند; بنابراين بايد ديد فرد درباره ابزار جهان شناسى چگونه مى انديشد.

/ 100