شناخت و دريافت حقايق هستى و راهيابى به اسرار نهفته در گيتى براى انسان، از راه هاى گوناگون صورت مى پذيرد.
1. حواسّ ظاهر
معرفت به برخى حقايق از راه حواسّ انجام مى گيرد و كسى كه فاقد حسّى باشد از معرفت حاصل از راه آن نيز بى نصيب است. «من فقد حيّساً فقد فقد عليماً»
2. عقل و ادراكات عقلى
استفاده از ادراكات عقلى، مورد توجّه اكيد اسلام است و روايات شريفه از جمله «دين اللّه لايصاب بالعقول» مربوط به احكام تعبّدى دين است و گرنه در باب اثبات صانع، توحيد و تقديس، اثبات معاد و نبوّت، بلكه مطلق معارف، از عقل مى توان استمداد جست و كلام برخى كه مى گويند در اثبات توحيد فقط بايد به دليل نقلى اعتماد جست، از مصايب است.
3. فطرت و بينش هاى فطرى
در انسان، بينش هاى فطرى فراوانى وجود دارد، از جمله بينش فطرى نسبت به توحيد و معاد; بلكه رؤوس همه معارف و عقايد فطرى اند.
4. رؤياهاى صادقه
عامل اصلى مشاهدات نفسانى و آگاهى از حقايق هستى، انقطاع وانسلاخ نفس از توجّه به طبيعت و زندگى طبيعى است، اين انقطاع گاهى از راه خواب صورت مى پذيرد; اين گونه خواب ها را «روياهاى صادقه» مى خوانند.