چرا امام امّت از ميان آن همه احاديث درباره امامت و ولايت، حديث «ثقلين» را برگزيده است؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت: اولاً: عمل امام تداوم خطّ سَلَف صالح او از جمله «شيخ مفيد» در كتاب العدّه است. شيخ مفيد براى اثبات امامت و حقّانيّت آن، حديث ثقلين را مورد توجّه و استناد خويش قرار داده است. ثانياً: اين حديث در موارد مختلف و با عبارت هاى گوناگون از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در كتب حديثى شيعه و سنّى به چشم مى خورد و يكى از احاديث «متواتر» است. ثالثاً: اين حديث از چنان جامعيّتى برخوردار است كه در ساير احاديث «متواتر» به چشم نمى خورد از جمله: 1. پيامبر در اين حديث از رحلت خود سخن به ميان آورده است كه از حيث عاطفى براى مسلمانان قابل توجّه است و قهراً باعث توجّه و عمل به مفاد آن مى گردد. 2. در اين حديث سخن از بازمانده و وديعه شخص پيامبر است كه بايد در كنار «حوض» به پيامبر بازگردانده شودكه اين خود اهمّيّت و عظمت اين حديث را بازگو مى كند. 3 . قرآن در ميان مسلمانان از اهمّيّت ويژه اى برخوردار است و قرار گرفتن عترت در كنار آن، فضل و برترى عترت را نيز در چشم انداز همه به نمايش مى گذارد. 4. در اين حديث سخن از قيامت است كه وداع با اين عالم و روبه رو شدن با شخص پيامبر را تداعى مى كند. 5 . پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين حديث سرانجام روش تمسّك به قرآن و اهل بيت را مورد توجّه قرار داده است كه براى شيفتگان به آن حضرت داراى اهمّيّت است. 6 . اين حديث كه به عنوان وصيّت نامه پيامبر(صلى الله عليه وآله) مورد توجّه خاص و عام بوده و قهراً داراى موقعيّت ويژه اى در ذهن مسلمانان است، در تمام محافل و در ميان تمام گروه هاى امّت اسلامى جايگاه ويژه اى دارد. 7. اين حديث حجّت قاطع بر بشريّت است و اختصاص به مسلمانان ندارد; زيرا در آن، سخن از معجزه جاودانه پيامبر است. كوتاه سخن اين كه هيچ حديث ديگرى چون «حديث ثقلين» نيست كه با عبارتى نسبتاً كوتاه و گذرا بيان شده و جامع الاطراف باشد. راز انتخاب حضرت امام نيز در همين نكته خلاصه مى شود ايشان در وصيّت نامه خود مى نويسد: و ذكر اين نكته لازم است كه حديث ثقلين متواتر بين جميع مسلمين است و كتب اهل سنت از صحاح شش گانه تا كتب ديگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مكررّه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به طور متواتر نقل شده است و اين حديث شريف حجّت قاطع است بر جميع بشر، بهويژه مسلمانان مذاهب مختلف و بايد همه مسلمانان كه حجّت بر آنها تمام است جوابگوى آن باشند و اگر عذرى براى جاهلان بى خبر باشد براى علماى مذاهب نيست.