گوستاولوبون انديشمند فرانسوى در كتاب معروف خود تمدّن اسلام و غرب مى نويسد: دول قدرتمند، مثل ايرانى، يونانى، رومى و... بر شرق زمين استيلا يافته اند. نفوذ نظامى آنان بر مملكت مغلوبه مشهود بود، نه نفوذ و استيلاى فرهنگى، ولى اسلام و مسلمين نفوذ فرهنگى نيز به دست آورده اند. ترديدى نيست كه مصر با داشتن فرهنگ متمدّن 7000 ساله، زيربار فرهنگ هيچ فاتح قدرت مندى نمى رفت ولى در برابر اسلام در طول يك قرن كاملا خضوع كرد; فرهنگ 7000 ساله را كنار گذاشت و به زبان و مذهب جديدى روى آورد. تمدّن اسلامى در مغرب زمين نيز به همان قدر بود كه در مشرق زمين تأثير داشت، به ويژه در قسمت علوم، ادبيات و اخلاق كه تأثير آن بى حدّ و حصر بود. اعتراف دارم كه تمدّن اسلامى به تمام دنيا تأثير محيّرالعقول داشته، نفوذ اسلامى، اقوام وحشى اروپا را داخل در طريق انسانيّت كرده و درب علوم، فنون و فلسفه را كه به كلّى از آن بى خبر بودند به روى آنها گشوده است. مسلمين تا مدّت 60 سال استاد ما (اروپاييان) بوده اند. در قرون وسطى (1495 ـ 486) علوم و فنون يونان و روم فقط به وسيله مسلمين در اروپا انتشار يافته و تا مدّت 500 سال كتاب هاى آنها در مدارس تدريس مى شود. هندوستان، مصر، ايران و آفريقا داراى شرايع بودند، ولى از زمانى كه اسلام را شناختند حاضر نشده اند زيربار قانون ديگر بروند.