استضعاف بر چند گونه است: 1. استضعاف عقيدتى. 2. استضعاف فرهنگى و علمى (فكرى و عقلى). 3. استضعاف اقتصادى. 4. استضعاف وَلايى (استضعاف در ولايت و امامت). 5 . استضعاف اجتماعى (تشكيلات سياسى).
1. استضعاف عقيدتى
قرآن درباره اين نوع از استضعاف چنين مى فرمايد: انّ الّذين توفّاهم الملائكةُ ظالمى أنفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى الأرض ; آنان كه هنگام مرگ بر خود ستم كرده بودند، فرشتگان [به گونه اى اعتراض آميز] به آنها مى گويند: در دنيا چگونه به سر برده ايد؟ (چرا به تكميل ايمان و عقايد خويش نپرداخته ايد؟) پاسخ مى دهند: ما در شمار مستضعفان زمين بوديم. مستضعف در اينجا كسى است كه امكان دستيابى به حجّت و آشنايى با دين كامل الهى را ندارد تا از اين راه فطرت خويش را بيدار كند و رشد يابد. بر اين اساس، انسان مستضعف، نه مؤمن است نه كافر. امام باقر(عليه السلام) در پاسخ به اين پرسش كه مستضعف كيست، مى فرمايد: هوالّذى لايستطيع حيلة يدفع بها عنه الكفر و لايهتدى سبيلا الى الايمان، لايستطيع ان يؤمن و لايستطيع ان يكفر ; مستضعف كسى است كه نه دستاويزى دارد تا با آن كفر را از خود براند و نه راهى به سوى ايمان سراغ دارد; (نه مى تواند ايمان بورزد و نه كفر). در فقه، ابواب متعدّدى درباره چگونگى برخورد با اين گروه به چشم مى خورد، از جمله از امام(عليه السلام) درباره مصرف زكات فطره سؤال شد، پاسخ فرمودند: تعطيها المسلمون فان لم تجد مسلماً فمستضعفاً ; زكات فطره را به فقيران مسلمان مى دهند، اگر فقير مسلمان يافت نشد، به فقير مستضعف داده مى شود. از مجموعه احاديث و آيات، اين نكته به دست مى آيد كه استضعاف در اين موارد به عقب ماندگى در دستيابى به عوامل رشد و هدايت و ايمان است. (استضعاف عقيدتى)